☺☻آرشیدا خورشید آریایی☺☻

 ماجرا از اینجا شروع شد که ...   آرشیدا و عرفان پسر عمه مریم مهربون روز ٨ فروردین از باباجون مادربزرگ مامانی خدافظی کدیم فرداش گلال بود برگردیم اهواز شب خونه عمه ملیم برا شام دعوت بودیم من که خی دشت میگذاشتم گوشم مامان گفت بریم مطب عمو صادق   بابای مهسا شوهر خاله مریم ( دقت داشته باشید آرشیدا هم خاله مریم و خاله زهرا هم عمه مریم و عمه زهرا داره) که گوش من رو معاینه کنه ببینه چرا اینگد من دست میگذارم گوشم خلاصه بعد معاینه عمو صادق جفت مشکلی نداره اما اجازه بدید گوشش رو سوراخ کنم به عنوان عیدی برای آرشیدا که مامان جفت ممنون خاله مریم عیدی داده عمو صادق گفت درد نداره قول میدم بابا به مامان نگاه کرد ...

از اونجا که داهی معین خیلی توی فوفوشاپ ماهره ...     بعد نوشت: داهی معین رفت   دایی معین این چند روز این قدر آرشیدا رو  بغل کرده بازی کرده و رقصونده و بوسیده که دخملی لپ هاش جوش کوچولو زده  دایی میگه دست خودم نیست ..... بابا نمیشه این عروسک رو بوس نکرد  اینم کارهای فتوشاپ دایی معین که پشت هر شکلکی اسم آرشیدا رو حک کرده و برا عروسک کوچولوها دندون گذاشته و ما همچنان بی صبرانه منتظر دندون کوچولوی آرشیدا هستیم . عکس های آرشیدا که داره تبدیل به DVD میشه کلی عکس دندون  از اینترنت گرفته برا جشن دندونی آرشیدا (که هنوز دندون در نیاورده ) داره  درستشون میکنه و کلی خرید ......... امروز...

جاممی جامم داهی معین داره امشب از اصفهان راه میافته بیاد اهواز خونمون جاممی جامم داهی معین داره امشب از اصفهان راه میافته فردا خونمونه  میخواد بیاد کلی باهام بازی کنه دالی بازی    آب بازی   هورا هورا میخواد بیاد منو ببره پارک   بلام بادکنک بخره و  با هم شطونی کنیم جفته دو سه روز بیشتر نمیمونه آخه چند روز  دیجه امتحانات پایان ترمشون شروع میشه همون دو سه روز هم خوبه  دایی معین کامپیوتل میخونه میخواد بیاد لف تافمون رو هم سرویس کنه  من میخوام براش دس دسی کنم و یکم هم برقصم تا ببینه چقدر بزرگ شدم   تازه جفته برام چیزی خومشزه هم میاره ...

سوپ های آرشیدا     قربونش برم اینقدر ذوق سوپش رو کرد که بشقاب سوپ رو محکم گرفته بود ولش نمیکرد   عشق منی تو دور دورانی یعنی دورت بگردم ...

مامان برای آرشیدا این صحنه رو چیده آرشیدا هم خوابه بیدار بشه  قراره بره توی این لباس ها به نظرتون چه اتفاق هایی می افته  اگه با این منظره رو به رو بشه میتوانید در ادامه مطلب پشت صحنه های ماجراهای مامان و آرشیدا رو ببینید  مرحله اول خوابوندن آرشیدا و چیدن صحنه  آوردن آرشیدا به صحنه آرشیدا: خب عدیدم موخات رو شه مدلی دوست داری شینیون کنم؟؟ یا فشن بزنم آره داشتم میجفتم اون لوسیون ماستلاخه رو ببین هر موگع مامانم از حمام میاردم میزنم بدنم خیلی خوشبوهه راشتی تو توی اون آیینه که دادم دستت قیافت رو شه شلکی میبینی؟ من خودم رو مثلثی میبینم اون آیینه بزرگه که باباهی بغلم میکنه میبردم جلوش خیلی قیافم...

سرتو بزار رو شونم و آروم بخواب گل بهار من پیشتم تا خود صبح چشماتو رو هم بزار قیافه آرشیدا صبح ها قبل از بیدار شدن   به قول رضا صادقی عزیز : سرتو بزار رو شونم و آروم بخواب گل بهار من پیشتم تا خود صبح چشماتو رو هم بزار اونقده بیدار میمونم تا وقتی خوابت ببره وقتی میخوابی رویا هم ناز نگاتو میخره کابوس و زندون میکنم خواب بد و میسوزونم مثل یه گنجشک کوچیک آروم بخواب مهربونم   دستت تو دستای منه عزیز خوب نازنین چشماتو آروم هم بزار رو شاپر ابرا بشین   تا صبح برات شعر و غزل لالایی عشق میخونم چشماتو آروم هم بزار من اینجا بیدار میمونم ...

با این انجشت یا اون انجشت؟؟؟!!! ...  بالا خله سوت زدن لو یاد میگیلم لحظه ی تحویل سال ١٣٩١ اصفهان خونه آقا پدرجون آرشیدا مامانی: آرشیدا مامان بی خیال شو الان سال تحویل میشه ها آرشیدا: مامانی اجازه بده تملین کنم تا سال تخویل شد یه عالمه سوت بزنم   منتظر باشید یه عالمه عکس با تمرین سوت زدن آرشیدا به زودی در ادامه مطلب بذارید  برا آقا گاوه یه سوت بزنم...... نه بابا گاوه جباب نمیده بابایی تازه یادم داده بودا جفت ابل این نه اون انجشت ... فوت سوت پوت نه بابا اصلا صدا نداله   شاید با این یه انجشت دیگه بشه؟؟!!!   ای که مادر به فدای اون انگشت های کوچولوی خوشمزه ات بشه که موقع ...

زیباترین لبخند بچه های ایرانی شما هم عکس نی نی تون رو بفرستید  خاله نایسل از نیشابور http://nicel.niniweblog.com/ خاله نسترن از بجنورد   http://www.sweetdeljeen.niniweblog.com/    نی نی هاشون پیش خدا هستند.  آرشیدا کوچولو از اهواز   http://arshidaarshida.niniweblog.com    فرشته ای به نام محیا از اصفهان  http://mahyamaleki.niniweblog.com/  آروین عسل از تهران http://asal-pesar-1387.niniweblog.com/  آیاتای از جزیره زیبای کیش http://ayatay.niniweblog.com/ لنا از ساری http://lena87.niniweblog.com/  ملیسا از تهرا...