آرشیدا عشق مامانی و باباهی آرشیدا عشق مامانی و باباهی ، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 18 روز سن داره

☺☻آرشیدا خورشید آریایی☺☻

نی نی خاله نسیم و عمو سینا به دنیا اومد

  هورا هورا ویهان کوچولو به دنیا اومد به دنیا خاکی ما خوش اومدی فرشته ی پاک http://shahzadeariaei.niniweblog.com/ تولد تولد تولدت مبارک بابایی شاهین و عمو سینا سالهاست که با هم دوستند عمو سینا و خاله نسیم مهربون بهتون تبریک میگیم واقعا گل کاشتید انشالله نی نی آروم و مهربونی مثل بابا و مامانش باشه   ...
21 تير 1391

آرشیدا و مسافرت به اصفهان 91.4.8

 اولین سفر هوایی آرشیدا به شهر اصفهان آرشیدا در حال مطالعه روزنامه در هواپیما بقیه عکس های مسافرت در ادامه...    ساک ها بسته و آماده برای مسافرت وقتی رسیدیم فرودگاه مادر بزرگ، عمه زری، عمو مسعود، و عرفان اومده بودند استقبالمون کلی این چند روز با عرفان دالی بازی کدم  باغ حیاط خونه باباجون علی  آرشیدا در حال خوردن زردآلو آرشیدا و مهسا دختر خاله مریم در تولد 9 ماهگی خونه بابا علی آرشیدا و بازی آش رشته که عمه زری و مامان جون درست کردند و اولین آشی بود که آرشیدا یه کوچولو ازش خورد تاب بازی با پتو که صدای قهقهه آرشیدا تا توی کوچه میرفت آرشیدا که کل...
18 تير 1391

دامن توتو برای فرشته کوچولو

دامن توتو یا دامن فرشته در دو سایز برای آرشیدا  بقیه عکس های آرشیدا رو میتونید در پست فرشته کوچولو و دامن توتوی نازنازیش ببینید. در ادامه طرز درست کردنش داده شده      این دامن هیچ نیازی به دوختن نداره اول خرید پارچه ارگانزا یه تور ساده آهار زده و کش یک سانتی (توی اهواز من این پارچه رو متری 2000 خریدم از امام) اول کار که دو متر و نیم پارچه خریدم یک متر سفید یک متر ونیم صورتی که کم بود چون من پرچین دوست داشتم باشه پس دو متر دیگه بعد دوباره بهش اضافه کردم. تقسیم پارچه از عرض همون قسمتی که کش نمی آد وگرنه دامن تون لوله میشه بالا عرض پارچه رو 7 سانت و طول پارچه رو 45 سانت گرفتم که بعد از گره نصف میش...
15 تير 1391
33982 0 50 ادامه مطلب

فرشته کوچولو و دامن توتوی نازنازیش

  خوشا به حال قلبم چون از تو جان گرفته / نبض وجودم از تو خط امان گرفته خوشا به حال جانم که مرگ او غم توست / برای وصف رویت قلب زبان گرفته . . .     آرشیدا خورشید زندگی دو چشم مشکی ات را میپرستم / لبان عنابی ات را میپرستم برای من تو بی تابی مکن ناز / که من شادابی ات را میپرستم… آنکه خاطر تو را می خواهد حتما نفسی می خواهد، نفسم باش که خاطر تو را می خواهم... فروغ چشم پر آبم تو هستی / دلیل اینکه بیتابم تو هستی / اگرچه آدمی ناچیز هستم / خدا را شکر دنیایم تو هستی ... میگن اگه عزیزی جزئی از خاطرات خوب زندگیت شد برای بودنش ازش تشکر کن ، متشکرم که هستی !... به همون اندازه که ...
7 تير 1391

آرشیدا و کتاب های این ماهش (8ماه و 20 روزگی)

جمعه شب با مامانی و بابایی رفتیم خرید کتاب و ... این سری دیجه ترقیبا خودم کتابام رو انتخاب کردم مامان چند تا کتاب آورد جلوم با هر کدومش بیشتر ذوق میکردم اونو برام برداشت اول یه کتاف آیینه ای آورد برام که تا خودم رو توش دیدم جفتم آتتتتتا بابا هم یه بوسم کرد و گفت همین خوبه داخلش عسک حیوان های مختلفیه که گوش و چشم مو و... رو معرفی میکنه و از من میخواد که منم توی ایینه نشونش بدم قربونت برم مادر که با دیدنش اینقدر ذوق میکنی   اینم کتاب تپلیمه که یه عالمه عروسک انجشتی داره وقتی مامان سی دی شو برام میگذاره خودش هم از روی کتابش شعرهاش رو میخونه عروسک های اون اهنگ رو هم برام میرقصونه اینم کتاب های تقو...
4 تير 1391

اولین بوسه های آرشیدا (8ماه و 20روزگی) عکس

چند روز بود وقتی دخمل کوچولوم رو بغل و ناز میکردم لب های کوچولوش رو ....     چند روز بود وقتی دخمل کوچولوم رو بغل و ناز میکردم  لب های کوچولوش رو روی دست و صورتم میگذاشت و بر میداشت و من فکر میکردم که وروجک میخواد منو بخوره و منم میگفتم آرشیدا مامان که خوردنی نیست تا اینکه دیروز که بابایی خونه بود آرشیدا این کار رو با باباهی که در حال ناز کردنش بود کرد و فهمیدیم این بوسه های کوچولوی آرشیداییه که سرشار از نیرو و انرژیه دختر با احساس ما عاشقانه دوستت داریم   این عکس رو هم باباهی وقتی گرفت که آرشیدا داشت مامانی رو بوس میکرد ...
3 تير 1391

آرشیدا و ملوسک

مامان یه روز رفته بازار اونو خریده   اینگد نرم و لطیف و ناز نازیه   این ملوسکه     آره خب دیجه مامانی برام یه زیر انداز نرم خریده که هر روزی پهن میکنه روی زمین بعد یه عالمه اسباب بازی برام میریزه روش تا باهاشون بازی کنم اینگد دوشش دارم خیلی نرمه  وقتی خم غلت میزنم دیگه روی فرش نمیافم تازه یه عالمه پیشی های ملوس داره که خیلی نازند   آرشیدا عاشق نوک طلاهه   بای بای و دس دسی رو هم با اون یاد گرفت   جوجو میخواد دونه کوچولو کف ظرف آب رو برداره ٤.٤.٩١) آرشیدا عاشق انبه  که مامان با قاشق یکم انبه بهش داد دید خیلی خشمزه ست خودش دست کو...
31 خرداد 1391

لباس های جدید آرشیدا در این ماه

  این کشف ها لو مامانی تازه برام خریده رنگش هم صولتیه مامان: قربون اون پاهای سیندرلایت که کل اهواز رو برا کفش سایز پاهای کوچولوت زیر و رو کردم آقاهه میگفت بهش نمی آد سایز پاهاش اینقدر کوچیک باشه حتما تو دلش میگفت با این لپ های تپلش بقیه لباس ها در ادامه   عاشق این لباستم تپلم لباس تو خونه ای لبس سه تیکه ی کیتی قربون نیم تنت که نافت ازش میاد بیرون دوردونه شلوارک لی نه که شب های اینجا خیلی سرده البته زیر کولرها دست و پای دخملی یخ میکنه باید آستین بلند بپوشه اینم کفش های سیندرلایی شماره 12 قربون پاهای کوشولوت بره مامان ...
24 خرداد 1391

8 ماهگی آرشیدا

آرشیدا کوچولو در 8 ماهگی           مامانی برام یه چیزی خریده یه عالمه میوه میریزه داخلش و میده دستم بعدش دیگه میوه نمیپره گلوم مامانی هم با خیال راحت به کارهاش میرسه وقتی آرشیدا هندوانه میخوره و خودش و همه جا رو غرق در آب هندوانه میکنه    آرشیدا از 7 ماهگی روی پای خودش می ایسته     آرشیدا عاشق کتابه وقتی کتاب هاش جلوش پهن میشه شور و ذوقش وصف ناشدنیه آرشیدا در حال خوندن کتاب های خوشکل مقواییش ددد دی دی دی با نه اوووووو       آرشیدا عاشق موبایل، لب تاپ ، کنترل، و روبان   آرشیدا عاشق پتو بازی ، ...
22 خرداد 1391