آرشیدا و ملوسک
مامان یه روز رفته بازار اونو خریده
اینگد نرم و لطیف و ناز نازیه
این ملوسکه
آره خب دیجه مامانی برام یه زیر انداز نرم خریده که هر روزی پهن میکنه روی زمین بعد یه عالمه اسباب بازی برام میریزه روش تا باهاشون بازی کنم اینگد دوشش دارم خیلی نرمه وقتی خم غلت میزنم دیگه روی فرش نمیافم تازه یه عالمه پیشی های ملوس داره که خیلی نازند
آرشیدا عاشق نوک طلاهه
بای بای و دس دسی رو هم با اون یاد گرفت
جوجو میخواد دونه کوچولو کف ظرف آب رو برداره ٤.٤.٩١)
آرشیدا عاشق انبه
که مامان با قاشق یکم انبه بهش داد دید خیلی خشمزه ست
خودش دست کوچولوش رو میکرد داخل انبه و میگذاشت دهنش
بعدش هم خودش خوردنی تر از انبه شد
کل سر تا پاش چسبناک شده بود
آرشیدا عاشق دلستر تلخ
بچه ام در تلاشه درش رو باز کنه تا بتونه ازش ماءشعیر بخوره
والا تا حالا ندیده بودیم بچه ای از مزه تلخی خوشش بیاد
ای قربون اون صدا شیطون و اون انگشت اشارت بشم که روز به روز وروجک تر میشی
امشب رفتیم سوپر میوه کندو
اینقدر این وروجک بغل باباهی بلند بلند خندید و با انگشت کوچولوش اشاره میکرد و لباس آقاهه رو کشید و خلاصه کاری نبود که نکرده باشه
از اون طرف هم هر کی میدیدد لپ کشانیت میکرد شما خانم کوچولو هم با صدا جیغ و خنده بلند میزدی زیر دستشون و غش غش میخندیدی (٩١.٤.٢٤)