آرشیدا عشق مامانی و باباهی آرشیدا عشق مامانی و باباهی ، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 2 روز سن داره

☺☻آرشیدا خورشید آریایی☺☻

عید اومده ، بهار اومده

عید اومده ، بهار اومده سال نو ، بهار نو   و آن گاه که شکوفه های بهاری سر از دامان پر مهر طبیعت بلند کرده و آمدن بهار و شادی دوباره را نوید میدهد و نسیم فرح بخش بوی مشک و عنبر را به مشامم میرساند  و خنده و شادی تو هر لحظه مرا به زندگی و فردای بهتر به امید تو عشق یگانه من پیوند میدهد دخترم ای صفا و صمیمیت خالصانه ی عشق سر تا پای وجودت را از اعماق وجودم بوسه باران و همواره تو را میپرستم عید اومده ، بهار اومده آرشیدا صبح روز عید رو اینگونه آغاز کرد جوجو در حال خوردن شکلات صبحانه خونه مادرجونی و بعد هم به حیاط پر از گل و پروانه رفت و به کمک باباهی و پدر...
12 ارديبهشت 1392

آرشیدا دیگه شیر مامان نمیخوره

٩٢.١.٩ 1 سال و 5 ماه و 2٨ روز شبی که رسما آرشیدا از شیر گرفته شد   مامان عاشق خنده گوشه لب کوچولوی شیرینت موقع شیرخوردنته   ٩٢.١.٩ 1 سال و 5 ماه و 2٨ روز شبی که رسما آرشیدا از شیر گرفته شد مامان که توی یک ماه کم و بیش زمینه رو فراهم کرده بود حالا دیگه مجبوره این وابستگی رو کات کنه دل خودم بیشتر پر درده ، نه ماه که به جونم بسته بودی و یک سال و شش ماه هر لحظه و هر ثانیه ،  من با تو و تو با من بهانه ها و دل تنگی لب تشنه تو که با شیره ی وجودم سیراب میشد و وجود من رو سرتا پا غرق احساس مادرانه میکرد رو چطور میتونم قطع کنم مجبورم منو ب...
28 فروردين 1392

17 تا 18 ماهگی عسل ام

فرشته کوشولوی من ورودت به 18 ماهگی مبارک باشه   میریم به استقبال بهار ، به استقبال عید ، به استقبال شکوفه ها و امسال رو با تو که گل رو میشناسی و میبوئی ، ماهی قرمز رو میبینی و ذوق میکنی و صدای خندهات قلبم رو نوازش میده ، سیب قرمز رو گاز میگیری و از مزه خوشمزه اش بــــــه بــــــــــــــــه میکنی ای همه هســـــــــــــــــــــــــتی من عاشقانه سرتا پایت را میپرستم     فرشته کوشولوی من ورودت به 18 ماهگی مبارک باشه   میریم به استقبال بهار ، به استقبال عید ، به استقبال شکوفه ها و امسال رو با تو که گل رو میشناسی و میبوئی ، ماهی قرمز رو میبینی و ذوق میکنی و صدای خندهات قلبم رو نوازش می...
17 فروردين 1392

مسافرت _چهار شنبه سوری 1391

٩١.١٢.٢٥ راهی اصفهان شدیم     ٩١.١٢.٢٥ راهی اصفهان شدیم هوای خنک و تمیز جاده خستگی رو از تن ها به در و لحظه ها و ثانیه های ٦ ماه  دوری رو نزدیک تر و نزدیک تر میکرد ٦ ماه و این بیشترین زمانی بود که از شهر آبا و اجدادی دور بودیم   دختر گل ام بیشتر مسیر رو توی صندلی خودش عقب خواب بود برای ظهر که رسیدیم خونه مامان مامانی کلی بوس و لپ کشانی و تغییر قیافه آرشیدا به خاطر مرتب کردن موهاش و ... جالب تر اینکه این چند روز بیشترش بین مسیر خونه پدرجون ها بودیم ... یه شب اینجا ، یه شب اونجا . حالا نمیدونیم این به خاطر دل تنگی برای ما بود یا به خاطر آرشیدا شب ٩١.١٢.٢٨ اولین سالگرد عقد خاله...
16 فروردين 1392

بهشت یعنی اینجا

  یک روز جمعه دیگه با یه هوای دلپذیر و پاک پاک پاک و آسمون آبی جمعه 91.12.18 شهیون دزفول   دختر گل دوست من امیدوارم همیشه لبخند عشقمون رو روی لب های غنچه ایی تو ببینم     یک روز جمعه دیگه با یه هوای دلپذیر و پاک پاک پاک و آسمون آبی جمعه 91.12.18 شهیون دزفول دختر گل دوست من امیدوارم همیشه لبخند عشقمون رو روی لب های غنچه ایی تو ببینم   ...
16 فروردين 1392

16 تا 17 ماهگی بهترین دختر دنیــــــــــــــــــا

دلبر کوچولو ، توی این ماه دو تا کار رو با هم شروع کردیم و امیدوارم به نتایج خوبی برسیم . یکی آموزش دشویی و دیگری آموزش زبان انگلیسی. و کار خوب دیگه ایی که مامی بهت عادتش داده زود خوابیدنه ، ساعت ٩ زنگ خوابته و الان اینقدر راحت ساعت ٩ شب میخوابی که این موفقیت بزرگ رو به خودم بارها تبریک میگم . دلبر کوچولو ، توی این ماه دو تا کار رو با هم شروع کردیم و امیدوارم به نتایج خوبی برسیم . یکی آموزش دشویی و دیگری آموزش زبان انگلیسی. و کار خوب دیگه ایی که مامی بهت عادتش داده زود خوابیدنه ، ساعت ٩ زنگ خوابته و الان اینقدر راحت ساعت ٩ شب میخوابی که این موفقیت بزرگ رو به خودم بارها تبریک میگم . آموزش زبان دوم با آرشیدا ٩١.١١.٩ ما...
16 فروردين 1392