آرشیدا و کتاب های این ماهش (8ماه و 20 روزگی)
جمعه شب با مامانی و بابایی رفتیم خرید کتاب و ...
این سری دیجه ترقیبا خودم کتابام رو انتخاب کردم مامان چند تا کتاب آورد جلوم با هر کدومش بیشتر ذوق میکردم اونو برام برداشت
اول یه کتاف آیینه ای آورد برام که تا خودم رو توش دیدم جفتم آتتتتتا بابا هم یه بوسم کرد و گفت همین خوبه داخلش عسک حیوان های مختلفیه که گوش و چشم مو و... رو معرفی میکنه و از من میخواد که منم توی ایینه نشونش بدم
قربونت برم مادر که با دیدنش اینقدر ذوق میکنی
اینم کتاب تپلیمه که یه عالمه عروسک انجشتی داره
وقتی مامان سی دی شو برام میگذاره خودش هم از روی کتابش شعرهاش رو میخونه عروسک های اون اهنگ رو هم برام میرقصونه
اینم کتاب های تقویت هوشه باباهی که این سری دیده میجه در خد دکتلا سخت شده منم کلی بهش خندیدم بعد بابا میجه آخه مگه میفهمی شی میگم آخه به شی میخندی جوجه
اینم کتابیه که باباهی برا خودش خریده توش یه عالمه خرف های خوکشل داره البته مامانی جفته