وای دیروز برای اولین بار غلتیدم (عکس)
دیروز جمعه (٣٠/١٠/١٣٩٠) رفتیم خونه خانم همسایه مون پای نذری شله زرد ...
صدیقه خانم همسایه مون که خلی دوسش دارم مثل مامان جونم میمونه دیروز مامانی رو دعبت کرد پای نذری شله زرد مامان هم منو برداشت و رفتیم خونشون من که لالا کده بودم ماما منو از کریرم در آورد و گذاشتم روی تخت تا لالا کنم و خودشون لفتند بیرونا منم که یه چرتی زدم از خواب بیدا شدم دیدم خیشکی کنارم نیست این بر رو دیدم اون بر رو دیدم اما خیشکی نبود گفتم بذار خودم پاشم برم ببینم شه خبره یه تچون دادم به خودم و یه چخی زدم اما دیدم نمیشه گیل افتادم جفتم إ هیشجی نیس به دادم برسه دیدم نه خبری نشد دستم دیجه دد گیفته بود بلند تل جفتم إ إ اما نمی خواستم از خودم ضعف نشون بدم اصلا گیه نکدم تا بلهخله صدیگه خانو اومد تو اتاگ دوید بغلم کد و بلند جفت وای مامانی خم پشت سرش دوید تو اتگ و منو گلفت و مامانی کلی بوسم کد و گف این ابلین غلت آشیدا بود منم یه لبخند معصوم زدم تو دلم جفتم خب اجه میدونستو اینگد دوست داری بغلتم زودتل این کارو میکلدم مامانی. بعد که لفتیم بیلونا صدیگه خانم یه چیز شیلین خومشزه زلد رنگ داد خودم منم تا چند دگیگه لب و دخنم رو خولدم خلی خومشزه بود بعد بلا بابایی هم آوردیم بابایی هم خلی خوشش اومد مامان خم جلیان غلتیدنم رو بلا بابایی تعلیف کرد.
آرشیدا در حال غلتیدن
شله زرد خوشمزه که مامانی قرار بود تزیین شون کنه اما من اجازه ندادم.صدیق خانم هم خودش تزیین شون کد . إ مامان خودمه خشته میشه خب