تولد پنج ماهگی(عکس)
آرشیدا کوچولو در شب تولد پنج ماهگی
من 5 ماهه شدم خالا دیجه به قول مامان بلا خودم خانمی شدم وگتی مامان نازم میکنه یه عالمه بلاش ناز میکنم مامان هم کلی قلقلکم میده منم کلی میخندم یه جولایی مامان تمام وگت در اختیار منه آخه مامان که امسال بلا فوق قبول شد به خاطل من استعفا داد چون دکتل خلاکوخی جفته بود نی نی ها خیلی مخم تلند . من با کمک مامانی خالا دیجه میتونم بشینم و بایستم ، روزها کلی توی آیینه نگاخ میکنم و به مامان میخندم که مامان کلی گلبون دهن بی دندونم میشه بیشتل وختا مامان والونه میذاردم اما من زودی خشته میشم و نق میزنم اما بضی وختا که بالا سلم رو اسباب بازی میذاره کلی سلم لو میبلم بالا تا نگاخشون کنم بعدم بی خیال میشم و دستام لو میخولم که مامان بخم میجه ای تنبل گلت بزن إ إ مگه ژوله نمی خوام خوب . تازه یه بار که مامان بابا کنالم بودند منم خلی گشمم بود جفتم مه مه که دو تا شون کلی ذوق کدند خوب شیه دیجه خوب گشممه خب شند بار خم یه ما جفتم یه با تازه یه بال که بابا میخواست به مامان دستمال خوله بده پلاستیکش رو که باز کد من از صداش خندم جرفت و کلی خموی موقه قهقهه زدم اما فرداش بابا کلی کاغذ و پلاستیک و ... پاله پوله کد اما اصلا خس اش نبود که بخندم . بیشتل موگه ها گرسنمه اما وگتی سیر باشم با دشتام بازی میکنم خلی خم کم گلیه میکنم مگه اینکه یه گریبه ای رو ببینم که وای فگت باید تو بگل مامان باشم تا ساکت بشم. شب خا خلی لاحت میخوابم ساعت ده دیجه هر جا باشم غش میکنم خواب روزم هم نسبت به گدیم کمتل شده ساعت 9 صبح بیدال میشم 11 تا 12 یه چرت کوتاخ بهد ساعت 2 تا 4.30خم یه کم لالا میکنم تا خالا هم سه بال با مامان لفتم پالک . غذا تا الان فگت شیل خولدم البته مزه های مختلف لو هم چشیدم، مامان میخواد کم کم بخم غذا بده چون سیر نمی شم و شب خلی گرسنه میشم راستی تازگی خا خم یه کوشلو توی لولواک میشینم آخه خیلی دوسش دالم مصخوصا صدای آخنگ خاش دش میزنم گشنگه
بابایی اینحای پام رو بوس کد
لولواک خلی دوست دالم اما خنوز پام به زمین نمیرسه
بعد از شیل مامان خومشزه ترین مزه بستنی سالار توت فلنگیه
راستی کادو این سری هم یه پچ دی بی دی بی بی انیشتن بود که عاشگشم مصخوصا ژنبوره ابلش که بیژ بیژ میکنه