جشن گوشواره 8/1/1391 و تولد 6 ماهگی
ماجرا از اینجا شروع شد که ... آرشیدا و عرفان پسر عمه مریم مهربون روز ٨ فروردین از باباجون مادربزرگ مامانی خدافظی کدیم فرداش گلال بود برگردیم اهواز شب خونه عمه ملیم برا شام دعوت بودیم من که خی دشت میگذاشتم گوشم مامان گفت بریم مطب عمو صادق بابای مهسا شوهر خاله مریم ( دقت داشته باشید آرشیدا هم خاله مریم و خاله زهرا هم عمه مریم و عمه زهرا داره) که گوش من رو معاینه کنه ببینه چرا اینگد من دست میگذارم گوشم خلاصه بعد معاینه عمو صادق جفت مشکلی نداره اما اجازه بدید گوشش رو سوراخ کنم به عنوان عیدی برای آرشیدا که مامان جفت ممنون خاله مریم عیدی داده عمو صادق گفت درد نداره قول میدم بابا به مامان نگاه کرد ...
نویسنده :
مامان آرشیدا
2:18