ولنتاین مبارک (عکس)
دیشب با بابایی و مامانی بیرون لفتیم و چون من عشگ بابایی و مامانی ام خمه کادو هاشون رو بلا من گلفتند، البته یه چیزی هم بلا خودشون گلفتند
دیشب با بابایی و مامانی بیرون لفتیم و چون من عشگ بابایی و مامانی ام خمه کادو هاشون رو بلا من گلفتند، البته یه چیزی هم بلا خودشون گلفتند که سرش خیلی به هم تعارف کلدند (آغوشی بلا من) بابایی بلام یه play gem و مامانی خم بلام یه بالشتک طبی خلیدن بسچه شب ها سرم رو بد میذارم رو بالشت و مامان مجبوره خی سرم رو بچلخونه خلاصه یه دونه آگوشی هم خلیدند که اول بابایی یک نمونه شو امتحان کرد اما خلی بزرگ بود و من میافادم توش بغل بابایی بودم خانم فلوشنده یکی دیجه آولد که بابا مامان لو با خنده مجبول کد خودش ببنده وقتی لفتم داخلش خلی خوب بود کلی هم بلا بابا مامان خندیدم بعدش خم لفتیم مغازه شکلات فلوشی بابایی به جای شکلات بلام ابنبات تالیخ دار خلید که بزرگ شدم بخولم اینم عسک های جدیدم
عکس دست کوشولوی آرشیدا در 133 روزگی
اینم عسک شکلاتمه که مامانی الان نداد بخورم ببینید چگد خوشلنگه
فکر کنم ابل باید این روبانش رو باز کنم
باز نمیشه
مامانی بلام بازش کد
اصلا هم خومشزه نیس بی خیالش
شی میگی مامان ؟؟؟!!! بخندم؟
اینم خرسی بلنتاین
بالا سرم چه خبله؟!!!! چگد مامانب اسباب بازی آولده؟؟؟
گشمم شد بزال یکم لبم لو بخولم
خسته شدم دیجه مامانی لالام می آدد