آرشیدا عشق مامانی و باباهی آرشیدا عشق مامانی و باباهی ، تا این لحظه: 12 سال و 5 ماه و 29 روز سن داره

☺☻آرشیدا خورشید آریایی☺☻

دو و چهار ماهگی یه جوجو سخن گو

1393/1/13 1:37
نویسنده : مامان آرشیدا
3,707 بازدید
اشتراک گذاری

 

مامان اینا تیه؟

بابا اینا تیه ؟

92.10.11

عاشق پرسیدن این چیه پرسیدنتم

همه چیز رو با اینکه میدونی چیه با با چشم های براق با کمی چاشنی شیطنت میپرسی ماما این تیه

دیشب که بابا داشت جوراب های شسته شدش رو جفت میکرد

لنگه به لنگه میپرسیدی بابا اینا تیه

بابا اینا تیه ؟

بابا اینا تیه ؟

بابا هم دائم میگفت : ای جونم این جورابه

منم از تو اتاق داشتم بهشون میخندیدم

 

میتی مامان(مرسی مامان)

دو سال و سه ماهگی

نوش جونت عشق کوچولوی من

اینقدر خوشمزه میگی که دلم میخواد بخورمت

دایره ادای لغاتت خیلی خوب داره بالا میره و داری خوش زبون میشی

اما سر بعضی کلمات رو همچنان اون چیزی که دوست داری میگی

ام

هر نوع خوراکی خوشمزه

یه شب با باباتی رفته بودید بیرون و من نشستم خونه درس بخونم

با اینکه شام خورده بودی

بابا زنگ زده میگه جوجو گرسنشه

آرشیدا بیا به مامان بگو چی دوست داری

گوشی رو که گرفتی سریع گفتی آش

قهقهه

بابا هم یه ظرف بزرگ آش برات خریده بود آورد خونه

بغل

این روز ها توی امتحانات پایان ترممه

کتاب و جزوه ها که باز میشه میای و روی جزوه ها رژه میری

کلافه

سعی میکنم از این حالت عکس بگیرم

کلی عکس داری که بعد امتحاناتم برات میگذارم

عشق و زندگی منی مو طلایی کوچولو

هم تو ،هم باباتی

 

 

کلی عکس از این دو سه ماه داری که برات نگذاشتم

تاریخ دقیق روزش رو ننوشتم اما از این چند ماه اخیره عشق کوچولوی من

این ماه در گیر امتحانات پایان ترمم بودم و با اینکه درس ها فوق العاده مشکله اما معدلم خوشبختانه 17 به بالا شد و ممنونم از تو کوچولوی نازم که اینقدر خوب و مهربونی و مامان این چند هفته رو سازگاری کردی که به درسم برسم

ممنون از پرستار خوبت که بهش مامان جون میگی و از صبح تا 7 شب ازت پرستاری میکرد

و خاله کبری همسایه قبلی عزیزم که زحمت بردن آرشیدا رو صبح ها به عهده گرفت

قلب

این سری از عکس ها از موبایلمه که دلم نیامد برات نگذارم

برای چکاپ 2 سالگی رفتیم مرکز بهداشت و توی مسیر برگشت بردمت پارک و اونجا یه دوست فینقیلی بامزه پیدا کردیم

آرشیدا

آرشیدا

اینقدر مواظبت بود زمین نخوری خنده

آرشیدا

آرشیدا

آرشیدا

 

آرشیدا و مراسم انار خورونش در پاییز 92

آرشیدا

آرشیدا

هر موقع میخوای انار بخوری از لباس های قدیمی تر تنت میکنم که راحت انار بخوری

تو هم ماشالله عاشق انار با صورت میری داخل انار و تا دونه آخر رو از پوستش جدا میکنی و میخوری بغل

 

دونه انارهایی که دیگه نتونستی از پوست جداشون کنی

من فقط برای یه سری از انار خوردنت عکس گرفتم اما این اتفاق خوشمزه هر روز به نحوی خودنمایی میکرد

 

آرشیدا و ماکارونی بازی

آرشیدا

پیدا کردن ماکارونی ها داخل کابینت مثل پیدا کردن یه گنج بزرگه برات

کلی شکل های مختلف با هم درست کردیم

عاشق دست های کوچولوی توانای توام

آرشیدا

 

آرشیدا توی فروشگاه گوشت فروشی

آرشیدا

رفتیم فروشگاه بعد کلی سفارش کارت خوانشون به خاطر یارانه کار نمیکنه

بابا هم من و شما رو گذاشت و رفت که پول بگیره

بازی نبود که سر من و ملت در نیاوردی

هر کس میامد مرغ سفارش بده کت یا لباسش رو میکشیدی و بند کلاهت رو یک سرش رو به من داده بودی که وقتی لباس مردم رو میگیری من بکشمت طرف خودم و شما غش غش بخندی

خنده

آرشیدا

توی هر بازی و خنده هات دقت میکنم ببینم کدوم حس ات بیشتر توی اون زمان و مکان فعاله وروجک

آرشیدا

 

 

شاهکار های آرشیدا

شاهکارهای آرشیدا

خوردن قند توی خونه ما برای نی نی ها ممنوعه اما امــــــــــــــــــا بازی با مکعب های اون برای خلاقیت کاملا آزاده

شاهکارهای آرشیدا

شاهکارهای آرشیدا

شاهکارهای آرشیدا

 

عاشق تل زدنی روی موهای طلاییت

ماچ

شاهکارهای آرشیدا

شاهکارهای آرشیدا

 

یه روز خوب در کنار مادر بزرگ و دایی و خاله های مامانی

یه روز شاد که دعوت بودیم خونه دایی منصور

عصر همه توی باغ دایی مسعود جمع شدیم و ایشون برا بازی بچه ها گل رس آماده کرده بود

و مادر بزرگ کلی برای نوه ، نتیجه ها مجسمه های خوشگل درست کرد

 

اینم دختر خاله ،دختر دایی های خوشگل مامان زهره

مهین و مهتا و مهجبین و بهار

جوجوهایی که بچه ها درست کرده بودند

اما آرشیدا فقط نگاه میکرد و دست به گل رس ها نبرد

خوشم میاد دایی هام و مادر بزرگم هم مثل خودم خلاقند نیشخند

 

یه روز خونه برادر زندایی و بازی با مامان خوش تیپ

بازی های کودکانه و سرمستی های سرشار از شادیت را میپرستم

کودک شاد من

 

 

خاله بازی تو وجود دختر هاست

عاشق چیدمان ظرفاتم

اینقدر ایجا توی این ظرف ها آب خوردی و به به کردی که منم اومدم توی خاله بازیت برام چای ریختی

مثل مامان عاشق برنامه های کلاه قرمزی هستی

 

عاشق تیپ خوشگل برزیلی پوشتم

 

 

 

آشپز کوچولوی خونه ما که بابا عاشق دستپختشه

بابا خود آرشیدا رو نخوره خیلیه

عاشق کله گنجیشکی ام، که دونه دونه از دستم میگرفتی و با کلی به به داخل بشقاب میگذاشتی با نظم خاصی روی هم جاشون هم نمیشد با یه فشار کوچولو همه رو له میکردی خنده

آرشیدا

 

و حالا کتلت

یکی ندونه فکر میکنه مامان ازت کار میکشه

کباب های آرشیدا وسط کباب های مامانی در حال سرخ شدن

اینم کباب شامی هات

بابا همه رو با کلی بوس ازت نوش جان کرد

 

اول پاستل برای تو

فرجه امتحاناتم رفتم ماشین حساب بگیرم این ها به چشمم خورد برات خریدم

اولین اثر پیکاسو کوچولومون با پاستیل

این هم اثر مخربانه ات بر روی فرش قهر

 

 

پلنگ صورتی دوست جون آرشیدا

چند ماه پیش در هنگام پیاده روی با بابا و شما در خیابان نادری

تا رفتم مغازه ای چیزی ببینم دیدم یه پلنگ صورتی بزرگ رو بغل کردی و داری با آغوش کشیدنش به این طرف و اون طرف میبریش

گر چه من با خرید عروسک های بی کیفیت مخالفم اما بابا گفت تا چشمت بهش افتاد چنان جیغی از روی ذوق کشیدی که بابا سریع خریده بودش

احساس خوبی بهش ندارم

هوووووی من شده این پلنگ صورتی گریه

احسساس میکنم شب ها که ما خوابیم میره سر وسایلمون و سر یخچال

شب به یه حالتیه ، صبح که بیدار میشیم تغییر حالت داده خنده

اینم شب های امتحانم که تا صبح بیدار بودم و آرشیدا بغل پلنگ صورتیش لالا میکرد یول

عاشقتم ،عشق شنل قرمزی من بغل

 

شبب یلدا 92 (سومین یلدا)

یخمک هندوانه


حالا یعنی مثل قدیم ها میخواستیم کرسی داشته باشیم

شلغم ، لبو ، آجیل ، ژله بستنی انار،یخمک هندوانه ، میوه ، شیرینی خوشمزه

توی ظرف های سفید لب قرمز زرینی

جای همه خالی

 

 

بارون میاد شر شر

آرشیدا: مامان اینا شیه؟ آبه

مامان: نه مامان جون بارونه از اسمون میاد

و دوباره و دوباره مامان اینا شیه؟

 

 

مامان عاشق خلاقیت هاته

آرشیدا این چیه درست کردی مامان جون

هاپووووه

عاشق دست های کوچولوی خلاقتم که با ذوق برام هاپو درست میکنی مژه

عاشق پازل چیدنتم که با این همه دقت همه رو فقط میخوای توی هم جا بدی

 

 

یه دختر اهوازی قرتی با عینک آفتابی

بعضی شب ها با بابا میفرستادمتون دنبال نخود سیاه تا بشینم درس بخونم

از وقتی میخواستی بری عینک رو چشمت بود تا برگردی خونه خخخخخخ

عاشق این لباس پوشیدنتم که هر لباسی دوست داری بدون توجه به ما و گرمی سردی هوا باید بپوشی

اولین بار که توی پارک سوار ماشین سارژی شدی

 

 

آرشیدا و باب باب اسفنجی

  

یه شب رفتیم نمایشگاه های بین الملل

یه باب اسفنجی برات خریدیم ، یکم هم باد میامد و شما هم هوس بازی

دو بار بادکنکت از دستت رها شد و رفت بالا بالاها

و هر دوبار با تلاش مامان و دویدنمون دنبالش چندین متر اون طرف تر پیدا شد

شبی بود برا خودش واقعا

 

 

بفرمایید شام من و تو هم دردسری شده برای ما

ساعت 11 بعد از نیمه شب با دیدن برنامه بفرمایید شام هوس کیک کردید

و بابایی خسته شما رو برد براتون کیک بخره

حالا بعد سفارش کیک ، کارت خوانه شیرینی فروش خراب و شما هم منتظر کیک نگران بابا میگه دقیقا مثل این شکلکه شده بودی قهقهه

تا بابا میره از بانک پول بگیره و برگردید بابای بیچاره دلش برات کباب شده بود

کیک رو درسته گذاشتیم جلوت و چه حالی بردی

عزیز دلم که اینقدر هوس کیک کرده بود قلب

 

پسندها (1)

نظرات (33)

الهه مامان روشا جون
13 دی 92 0:07
ای جان این تیه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟میخورمت من یعنی راست میگی زهره جون دقیقا چیزایی که میدونن چیه هم میپرسنمن باور کن شبا سردرد دارمو میخوابم از بس روشا حرف میزنه و سئال و جواب میکنهخدا حفظ کنه همه شونو ولی خداییش خیلی میپرسن ایشالابا این وضعیت امتحاناتت رو خوب بدی
مامان آرشیدا
پاسخ
جوجوهای سخن گو ممنونم دوست خوبم
مامان آناهیتا
13 دی 92 1:16
قربونت بشم الهی با تیه گفتنت نوش جونت این مامانی بهت غذا نمی ده همش میگه درس دارم بچه رفته بیرون اش خواسته کاس بودم اهواز پیش خودم می موندی تا مامانی به درسهاش برسه وای که چقدر خوش می گذشت منتظر عکس هاتم عزیز خاله
مامان آرشیدا
پاسخ
نه به خدا کلی غذای خوشمزه براش درست میکنم وای چه خوب بود اگه اینجا پیشمون بودید
خانومی
13 دی 92 2:41
مامان ارشیدای ناز سلام یه سوال داشتمسلام و خسته نباشید.من این دامن توتو را کوتاهترشو واسه دخترکم درست کردم ولی بدنشو میخوره و نمیپوشتش و تورهاش هم توی هوا بلند میشه و مثل مال شما قشنگ واینمیسته اطراف.لطفا راهنماییم کنید واسه این دوتا مشکلش چکار کنم ممنونم
مامان آرشیدا
پاسخ
عزیزم فکر کنم طول و عرض دامن رو اشتباه زدی یکی از برش ها رو بکش اگه کش اومد اشتباهه برا زیرش هم جوراب شلواری بپوشش که بدنش رو نخوره عزیزم
مامان آویسا
14 دی 92 14:06
خوشگل خانوم خوش زبون عزيزم به ماماني كمك كن درس بخونه اون هم قول ميده برات غذاهاي خوش مزه بپزه
مامان الینا
14 دی 92 16:26
به امید موفقیت در امتحانات پایان ترم واقعا درس خوندن با یک نی نی خیلی سخته
مامان سهند و سپهر
15 دی 92 8:30
عزیز دلممممممممممم چقدر شیرین میشن توی این سن فقط خوردنی هستن این جوجو ها قربون این آرشیدای خوشمزه خودمون بشم من عزیزم خصوصی رو هم چک کن.
مامان آرشیدا
پاسخ
خوش به حال شما که دو تا از این جوجوهای بلا داری
نوشين مامان آريا
15 دی 92 13:08
دختر شيرين وخوش زبون تمام لحظات زندگيت پر از شادي و نشاط باشه
مامان آرشیدا
پاسخ
ممنونم خاله جون
خاله نرگس
16 دی 92 8:05
فدای خوش زبونیت بشم من زهره جون انشاله به سلامتی امتحان ها رو بدی عزیزم
مامان آرشين
18 دی 92 19:37
واي واي واي از زبون ني ني ها نگو كه دنياييه واسه خودش
اسپاترا
20 دی 92 19:35
عزیزم فدای تو دختر خوش زبون و دوست داشتنی مامان مهربون وبلاگتون بسیار زیباست با اجازه لینکتون کردم خوشحال میشم به ما هم سر بزنی
شبنم
21 دی 92 0:33
سلام دوستان عزیز سایت ما در زمینه طراحی تقویم سال 93 با عکس کودک دلبندتان، همچنین ساخت کلیپ برای کودکان ،آغاز به کار کرد ان شااله که با خواست خداوند بتوانیم رضایت خاطر شمارا فراهم کنیم با تشکر http://babyarts.ir در صورت داشتن هر گونه سئوال در این قسمت پاسخگوی شما هستیم: http://www.ninisite.com/discussion/thread.asp?threadID=694608&PageNumber=1
اسپاترا
21 دی 92 19:57
خانمی خصوصی رو چک کن
اسپاترا
22 دی 92 11:52
خانمی آدرس وبلاگ قبلی رو برام بزار در ضمن اگه دوست داشتی رمز مطالب این وبلاگ رو هم برام خصوصی بفرست آرشیدا جون رو هم کلی ببوس
خاله
29 دی 92 15:56
خدا حفظش کنه تولد 1سالگیش یه دامن کوتاه پوشیده آموزش اونم میدید؟؟؟؟ راستی به وب دخترم دعوتی بدو بیاااااااااااااااااااااااااااا
مامان آرشیدا
پاسخ
عزیزم اون رو هم آموزش دادم آدرسش هست
مهناز مامان ترلان کوچولو
1 بهمن 92 21:54
جونم این تیه امیدوارم امتحانای مامانی هم خوب خوب باشه قربونش بشم که هوس آش کرده
nice.design
2 بهمن 92 12:01
مامان ارشیدا جان، عکس ژله تون رو تو وبلاگ هواداران دیدم خیییییلی تمیز و خوشگل بود خیلی خوشم اومد
✽ستایـــِش فرشتـــه اـے از بِهشت✽
5 بهمن 92 13:41
زهره جون خوبی چه خبرا آرشیدا جون خوبه
مامان آرشیدا
پاسخ
قربون مهربونت فرشته ناز کوچولوم رو ببوس
مامان نیروانا
6 بهمن 92 12:28
قربون بلبل زبونی شیرین زبونم برم من! زهره جون منو یاد این مدل حرف زدن نیروانا انداختی. اون برای تشکر پشت سر هم میگفت: میسی مَنون، خواهِشُدم (مرسی، ممنون، خواهش میکنم) خیلی دوسِتون دارم
زهرا
6 بهمن 92 20:15
مامان جوجونیستی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ امتحانات تموم شدن؟
مامان آرشیدا
پاسخ
آره عزیزم به زودی آپ میکنیم
زهرا
6 بهمن 92 22:54
خصوصی
مامان آرشیدا
پاسخ
ممنون
مامان آریام
7 بهمن 92 22:25
الهی خاله فدای اون قد و بالات بشه چه زبونی میریزی واسه مامانی و باباهی مامانی از درس و امتحان نگو که حالم خیلی بد میشه
مامان آرشیدا
پاسخ
آخ تمام شد این ترم
مامان سهند و سپهر
8 بهمن 92 12:35
وای من بخورمش این دخمل نازو با این زبون شیرین زودتر بیا آپ کن دیگه زهره جون دلمون یه ذره شده براتون
مامان آرشیدا
پاسخ
خاله داریم میریم مسافرت حتما به زودی فدات بشم http://www.niniweblog.com/images/smilies/smile_thum/12.gif
✿✿الهه مامان روشا جون✿✿
9 بهمن 92 1:53
زهره جون رفتی حاجی حاجی مکه؟نمیگی دلمون واسه آرشیدا جون تنگ شده
مامان نیروانا
16 بهمن 92 8:08
همیشه به سفر و شادی عزیزدلم. ایشالا خیلی بهتون خوش بگذره
مامان علی خوشتیپ
19 بهمن 92 1:20
سلام عزیزم.خوبی؟برگشتی؟ آره واقعا جات خالی بود آفرینننننننننن...موفق باشی
مامان آناهیتا
19 بهمن 92 22:12
ای جونم عزیز دلم خیلی عکس هات و بازیهات خوشگلن
مامان آریام
20 بهمن 92 16:13
خاله فدای دختر مو طلایی انار خور بشه الهی
مامان آرشیدا
پاسخ
خدا نکنه خاله جون ممنون بابت مهربونیهات
مامان نیروانا
23 بهمن 92 13:18
عزیزدلم! نمیدونم چرا پست جدید درست نمیکنی و همه ی این جدیدا رو وصل میکنی به مطالب قبلی!!! من هی میزنم بره پایین تا ببینم تاریخش کی هست و نظر بذارم هی نمی رسم. قربون مرامتم زهره جون! اینم واسه خودش سبک باحالیه ها. کلی از دیدن عکسا و روی ماه خورشیدم لذت بردم. ببوس آرشیدای منو
مامان آرشیدا
پاسخ
عزیز دلمی عکس های ارشیدا رو برای هر ماه اش توی یه پست قرار میدم عزیزم که بزرگ شد ماه به ماه عکس ها مرتب باشند
مامان آناهیتا
26 بهمن 92 0:13
ای جان چقدر عکس خوشکل قربونت برم که اینجوری خوابیدی امان از دست این مامانها که با بچه کوچیک درس میخونن دختر خلاق مادرت هستی دیگه
مامان آرشیدا
پاسخ
ممنونم دوست خوبم
مامان سهند و سپهر
27 بهمن 92 8:06
عزیزممممممممممممممم من این پست رو هم کامل شده رو ندیدم وای من فدای این دخمل خوشگل بشم عژیژمممممممممممم
الهه مامان روشا جون
4 اسفند 92 0:36
دلم گل بازی خواست.منم بازی به به چه کتلتهایی دخملی درست کرده.زهره جون با وجود آرشیدا جون کاری تو خونه داری که انجام بدی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟/ پاستلت مبارک نقاش کوچولو خدا نکشت زهره مردم از خنده با تعریفایی که از پلنگ صورتی کردی وای با اون عینک آفتابیت دل منو بد جور بردی
مامان آرشیدا
پاسخ
پلنگ صورتی روشا عروسک رو ببوس
نیلوفر
26 تیر 93 11:42
فروش عروسک دستبافت با قیمت مناسب به وبلاگم سر بزنید http://honarhayeme.blogfa.com/
ĸoѕαr
17 تیر 94 13:02
سلام خاله جان. خوشحال ميشم به منم سر بزنید. دووووووستون دارم. راستی خاله من شمارو لینک کردم.