آرشیدا عشق مامانی و باباهی آرشیدا عشق مامانی و باباهی ، تا این لحظه: 12 سال و 5 ماه و 29 روز سن داره

☺☻آرشیدا خورشید آریایی☺☻

2 سال و یک ماهگی عروسکمون

1392/9/4 13:17
نویسنده : مامان آرشیدا
4,037 بازدید
اشتراک گذاری

قلب قلب

عاشقتیم

فقط همین

بابا میگه مامان زهره راستی آرشیدا به اردک چی میگه

آرشیدا داد میزنه آآآکککککووووو(آکو)

 

امسال ماه مهر بعد از سال ها دوباره برای مامان مثل قبلا ها شده . کیف ، کفش ، لباس و مداد و پاکن و دفتر نو مثل قدیما بعد از چند سال

بغل

عاشق این پروژه ها و تحقیقاتم

اما یکم سخته با آرشیدا

نگران

 

 

ماچ

دیگه پوشک نمیشی بازنده مگه اینکه بخواهیم بریم بیرون چون توی کنترل کردن خودت هنوز یکم وقت نیاز هست اما شب ها دو بار با چشم خواب روی قصری میگذارمت و الان یک ماهی میشه استرس شب ادراری هاتو ندارم تشویق

تخت خوابت که الان مدتهاست جدا شده تشویق به خودم آفرین بگم یا به تو جوجو

غذا خوردنت خوبه و مامان درصدد که برنامه رژیم غذایی برات تهیه کنه که چاق تر نشی نیشخند

 پارک پارک پارک

 آرشیدا

چون اهواز زیاد کسی رو نداریم و آرشیدا زیاد با کسی در ارتباط نیست

هر روز عصر میریم پارک نزدیک خونمون و هر روز یه بازی

 

آرشیدا

وقتی پشت نخلک ها قایم میشی و میای دنبالت

بغل

آرشیدا

ماما پوپ

آرشیدا

آرشیدا

به اردک میگی اکو

این کجا و آن کجا

خنده

16 مهر روز جهانی کودک

مامان از صبح الطلوع تا ساعت 8 شب دانشگاه بود و بابا تهران و آرشیدا با مامان  توی خونه تهنا

شبش فقط یه عالمه بوس ازم گرفتی مثل همیشه و هر لحظه که باهمیم

ماچبغلماچ

 

 

قلب قلب

عاشقتیم

فقط همین

بابا میگه مامان زهره راستی آرشیدا به اردک چی میگه

آرشیدا داد میزنه آآآکککککووووو(آکو)

خب شیطون بلا تو که میدونی آکو همون اردکه بغل

بابا میگه مامانی، آرشیدا به جوجه چی میگه داد میزنی جوجو مژه

آآآآ ششششششقطم قلب

این روزها مامان مشغول و سرگرم درس هاست و شما دو روز در هفته پیش پرستاری از صبح تا شب

به پرستارت که خانم مسنی هست میگیم مامان جون

دو تا نی نی دیگه هم داره میگه ماشاللللله آرشیدا شاگرد اول کلاسمونه تشویق

راحت غذاشو میخوره و بازی بازی میکنه بازندهاما اما خدا نکنه کسی بهش نزدیک بشه و بخواد به وسایلش دست بزنه که دیگه کار تمامه

حالا هرچی مامان بخواد تو اجتماعی تربیت بشی کلافه بالاخره درست میشی این هم میگذاریم دوره ایی داره کوچولوی دلبرم

کلی عکس خوشمل از این ماه مونده که بخاطر سرعت پایین نمیشه گذاشت ناراحت

 

3 آبان 92

سالگرد نامزدی مون بود

اوه چه زود دیر میشه

سال 79 کجا و الان کجا ... انگار دیروز بود نیشخند با باباهی نشستیم حساب کردیم خودمون هم باورمون نمیشد

وای چقدر کار انجام نداده داریم و روزها مثل باد میگذره

از همیشه عاشق تر زندگی و دختر فرشته ام و شوهر مهربانم

خدا رو شکر روز به روز بیشتر دارم به اهدافم و آرزوهام میرسم

خدایا به خاطر همه چیز متشکرم

 

آرشیدا خورشید آریایی

آرشیدا خورشید آریایی

من عاشق فعالتم با بازی هات نفس ام

 

آرشیدا و باب افسنجی خونه ی ما

آرشیدا خورشید آریایی آرشیدا خورشید آریایی

آرشیدا خورشید آریایی آرشیدا خورشید آریایی

92.7.4

متاسفانه شخصیت اصلی کارتون مامان جون یکم بی تربیت بود به استثنای کارهای پاتریک و مامان مجبور شد شبکه اش رو قطع کنه

متاسفانه بعد غذا چند وقت بود کف بشقابت رو لیس میزدی

فکر کنم از پاتریک یادگرفته بودی

نگران

ببخش مامان رو خانم گل کوچولو

آرشیدا خورشید آریایی آرشیدا خورشید آریایی

آرشیدا خورشید آریایی آرشیدا خورشید آریایی

آرشیدا خورشید آریایی

92.7.24

آرشیدا خورشید آریایی

آرشیدا مامان چی داری میدی باب باب میخوره ؟

آرشیدا : ام

آرشیدا خورشید آریایی

92.7.8

چون جنسش از اسفنجه حتما غذاش هم از پودر ماشین ظرفشویی باید باشه دیگه ؟؟؟!!!

 

 

بازی توپ و سبد

92.7.18

آرشیدا خورشید آریایی

انواع توپ ها کوچک بزرگ متوسط نرم سفت توی بازی ما شرکت داشتند

بعد از مفهوم کوچک تر و بزرگتر رفتیم سراغ رنگ های توپ ها و یک مهارت حرکتی دستی تمرکزی پرتاب توپ داخل سبد

آرشیدا خورشید آریایی آرشیدا خورشید آریایی

از دور و نزدیک بود که توپ ها به سوی سبد شوت میشد

آرشیدا خورشید آریایی آرشیدا خورشید آریایی

 و در پایان توپ ها به سوی سالن که مامان با شوخی و با خنده در اتاق رو بست

 

 

وسایل آموزشی کادو هایی که به مناسبت روز نی نی برات خریدیم

آرشیدا خورشید آریایی

بازی با مزه اییه چند بار با هم چند تا شکل ساختیم

بازی محکم بزن تا انرژی منفی هات تخلیه بشه

آرشیدا

آرشیدا

این مکعب ها که به 6 شکل مختلف میشه سرهم شون کرد

آرشیدا

آرشیدا

دو مینو که بابا میچینه و شما خراب میکنی

آرشیدا

100 قطعه که روی هر کدوم یه شکله

آرشیدا

 

 

 

جاده لگویی برای ماشین کوچولوها

92.7.21

آرشیدا

یه جاده لگویی درست کردم که ماشین هات رو داخلش حرکت بدی

آرشیدا

با پاهای کپل ات زودی خرابش کردی

 آرشیدا آرشیدا

مثل اینکه اینطوری بیشتر ذوق بازی رو میکنی تا بازی هدفمند باشه پس شادی کن

 

صبح زود ساعت 7 بریم دردر

92.7.30

آرشیدا آرشیدا

آرشیدا آماده شده بره خونه مامان جون (پرستار مهربونش) و مامان بره دانشگاه

عاشگتم که میخوای دکمه آسانسور رو بزنی

آرشیدا

اینقدر خوب با این موضوع کنار اومدی و خوب درک میکنی که مامان برا چی میره و با اینکه تا شب ما رو نمی بینی آروم هستی و بابا از سر کار میاد دنبالت تا من برگردم

عاشق داناتم جوجو رنگی پر طلایی من

 

 

قرار نی نی وبلاگی

92.8.3

آرشیدا آرشیدا

یه روز خوب دیگه کنار دوستان عزیزم

زهرا جان خوش رو مامان روژان عروسک

سارا خنده رو و عمه جون مهربون علی خوشتیپ

مامان خوش قلب کیاوش آروم

سپیده خوش خنده و ساجده کوچولوی مودب

باران کوچولو و مامان مهربونش

فرگل کوچولو و مامان مهربونش

و در آخر ارسطو خوشتیپ و مامان خوش قولش

بغل

آرشیدا

آرشیدا و علی خوشتیپ

آرشیدا

آرشیدا و ارسطو خوشتیپ

آرشیدا

آرشیدا

آرشیدا

آرشیدا آرشیدا

عاشق نگاه های پر معنای کیاوش ام مژه

آرشیدا

آرشیدا

آخر شب رفتیم کیان پارس قدم بزنیم یه هاپو از جلوی چشمت رد شد و نگاهت مثل برق گرفتش

از شهراسباب بازی تا پاساژ مرکزی دنبال هاپو و صاحبش دویدی تا بابا یکم جلوتر رفت و به آقاهه گفت میشه یه لحظه بایستید اونموقع کلی با هاپوهه خوش و بش کردی

آرشیدا

جیگمل کوچولوی عاشق هاپوی من

گاوچران

 

 

وقتی یه روز آسانسور خراب باشه و نشه کالسکه برد بیرون

92.8.9

آرشیدا

پیاده روی و قدم های مامان کند میشه و باید راه رفتن باب میل جیک جیکو باشه

آرشیدا آرشیدا

و در آخر که یکم راه اومدی و خسته شدی و گرمت شد

میخواستی سویشرتت رو از تنت در بیاری

آرشیدا آرشیدا

وقتی میریم بیرون حتی اگه خسته هم بشی اجازه نمی دی به هیچ وجه بغلت کنیم

این از عجایب خلقته

 

 

سومین زنجیره انسانی برای نجات کارون

92.8.10 جمعه

آرشیدا

آرشیدا

آرشیدا

بعد هم پیاده رفتیم تا پارک چوبی

 یه پارک جدید پیدا کردیم خوراک ، نفس ، پر از ماسه بادی

امیدوارم تصمیم نداشته باشند کفش رو بپوشونند تا با نی نی دوستان قرار بگذاریم اونجا تا پا برهنه برند بازی کنند

آرشیدا

آرشیدا

 


 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (36)

اریا و آنیتا
22 مهر 92 8:18
سلام .آرشیدا جون.ما همیشه به وبت سر میزنیم.چون هم خودت نازی و هم مامان خوش سلیقه داری.موافقی با هم دوست بشیم.به ما هم سر بزن.بوووووووووووووووووس


خوشحال شدم عزیزم که بهمون سر میزنی ... به خدا وقت ندارم شرمنده ... از یک طرف بازی با آرشیدا و از یک طرف درس های سخت
تلویزیون هم که قدغن کردم ... بعد از ظهرها هم پارک بردن آرشیدا بهم واجب شده
منو ببخش اگه نتونستم بیام وبت دوست خوبم بـــــــــــــوس
مامان آناهیتا
22 مهر 92 11:16
موفق باشی مامانی
زهرا
24 مهر 92 0:33
زهره جون خوشحالم که میای دانشگاه ومیتونم ببینمت
ازهفته آینده تقریباهرروزتوآزمایشگاه آلی هستم بهت میزنگم تاببینمت


عزیزم میبینمت
علي
24 مهر 92 19:33
سلام لطفا به وبلاگ من سر بزنيد خوش حال مي شم ممنون اگر خبر خواستيد به وبلاگ:majiknews.blogfa.comمراجعه كنيد
مامان سهند و سپهر
25 مهر 92 9:28
دوباره مدرسه ؟ بسلامتي. توي چه مقطعي و چه رشته اي ماماني؟ ايشالا كه موفق باشيييييييي
25 ماهگي آرشيدا جوني مباركككككك


ممنونم مهربون ... میام وبت
مامان علی خوشتیپ
25 مهر 92 10:47
سلام گلم.خوبی؟ متوجه خصوصیت نشدم!
مامان پریسا
25 مهر 92 17:33
راستی زهره جون یادم رفت بپرسم که ارشیدا جونو کجا میذاری تا بری کلاس؟


دیگه قرار نمیذاری؟


عزیزم برا آرشیدا پرستار گرفتم یک روز و نصفی بیشتر دانشگاه نیستم البته
والا یکم درس ها سخته عزیزم همش پروژه و مقاله و تحقیق اما با این وجود هر روز یک ساعت با آرشیدا میریم پارک قوری بازی بدو بدو ... شما هم بیاید خوشحال میشیم
مامان سهند و سپهر
27 مهر 92 8:59
بسلامتي خانمي . موفق باشي ايشالا. اي كاش اومده بودي اينجا
واي ديگه دخملي داره خانوم ميشه حسابي بسلامتي .
راستي ممنون از لطف و همدرديت و ... بقيش خصوصي


وای آخی الهی زودی خوب بشی عزیزم
خاله نرگس
27 مهر 92 11:16
آخ جون چه کیفی داره . من که عاشق مهرم و مدرسه و دانشگاه. موفق باشی دوست خوبم
مامان علی خوشتیپ
27 مهر 92 14:57
سلام عزیزم
عکسها رو نمیفرستی به ایمیل آشپزخونه؟؟؟؟


فرستادم عزیزم
ملیکا
28 مهر 92 15:36
سلام وبلاگ قشنگی داری اگه میشه منم مهمون وبلاگت کن
میشه به این سئوالم جواب بدید
هنوز برای دخترم اسم نذاشتم
نظرتون راجع به این اسم ها چیه؟

آوین، یاسمن، مهرسا، ثنا، شاینا

کد.م قشنگ تره؟

جوابش را به وبلاگم بفرست ممنون
http://maheman137.blogfa.com/


اسم هایی که انتخاب کردی عزیزم همه زیبا هستند
مامان سهند و سپهر
28 مهر 92 21:23
تقدیم شد مامانی


ممنونم مهربونم
یک عاشقانه آرام
29 مهر 92 12:32
خصوصی عزیزم
مامان سهند و سپهر
29 مهر 92 12:45
واااااااااااااااااا مگه ميشه !!! بايد درجا ميرسيد ها ماماني. مطمئني؟؟؟؟ حالا برم خونه دوباره مي فرستم...


دریافت شد عزیزم ممنون بوس بوس
مامان ندا
29 مهر 92 18:53
مهرنوش مامان مهزیار
30 مهر 92 8:02
اینجوریا که معلوم همسایه هستیم خانمی چه ساعتی میری پارک؟؟؟؟
مامان سهند و سپهر
30 مهر 92 9:58
رسيد ماماني


آره مهربونم رسید
مامان خورشيد
1 آبان 92 9:52
نگو سخته كه برا تو سخت معني نداره.

پيشرفت هاي آرشيدا عاليه.
موفق باشيد هر دو مامان و دختر.


سخت نننههههههههههههه کی گفته سخته
سپیده
1 آبان 92 10:34
من هنوز تو از پوشک گرفتن ساجده مرددم. اخه تازه از شیر گرفتمش.

خانمی یه ارایشگاه کودک تو اهواز با قیمت مناسب بهم معرفی می کنی؟


عزیزم برات آدرس رو اس کردم تخصصی کودک اهواز
مامان خورشيد
1 آبان 92 14:27
عزيزم راجع به رژيم اگه جدي گفتي خواستم اينو بگم كه دكتر خورشيد از 6 ماهگي كه غذا رو براش شروع كردم خيلي روي رژيم تاكيد داشت و اينكه توي غذاهاش بيشتر از گوشت و سبزيجات استفاده كنم تا برنج و سيب زميني و نكته ديگه اي كه براي خودم جالب بود و بهش فكر نكرده بودم تاكيد داشت سفت شدن عضلات شكم خورشيد بود و اينكه سعي كنم شكم نياره و مثلا دمر زياد بخوابونمش و ورزش هاي شكمي رو در قالب بازي بهش بدم و مي گفت دخترها و خانومهاي ايراني اكثرا عضلات شكمي ضعيفي دارن و اين باعث ميشه بعدها مشكل پيدا كنن.


جدی جدی گفتم آرشیدا شکم داره :-( حتما این کارها رو که گفتی باهاش انجام میدم بوس
مامان آناهیتا
1 آبان 92 23:48
الهی من دورت بگردم عزیز خاله با اون صدای دلنشینت .
اسباب بازیهات مبارک عزیزم خوش به حالت هر روز میری پارک


خدا نکنه عزیزم ببوس آنای باهوشم رو
مهرنوش مامان مهزیار
4 آبان 92 7:33
سلام عزیزم. ممنون. ولی من نتم قطع بود. واقعا حیف شد که ندیدمتون. ما هم پارک بودیم و جشنواره غذا هم رفتیم اما خیلی حیف شد.
مامان سهند و سپهر
4 آبان 92 10:19
خدارو شكر ديگه داشتم نگرانش ميشدم تو راه مونده بود ها
زهرا
7 آبان 92 19:50
من فکرمیکردم خودم تنبلم ووقتم کمه ولی شماهاکه بدتریدهرچه منتظرموندم عکس بزاریدبدزدم هیچکی نذاشته واقعا چرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
زهرا
7 آبان 92 19:51
آرشیدا
7 آبان 92 23:32
سلام خوبی عسیسم عکساتون خیلی ناز شدن تبریک 2 ساله شدنتم مبارک عزیزم دوست داشتید پیش ما بیاید ما هم یه آرشیدا خانمی داریم
سمانه مامان آرشیدا
9 آبان 92 1:18
آفرین چه خانمی شده این خورشید خانم ما.
همه چیش به وقت و عالی بوده. ایشاللا دختر ما هم تو این زمینه ها موفق بشه.
از چند ماهگی از پوشک گرفتن رو شروع کردین و در شروع چکار میکردین؟


ممنونم مهربون آموزش آرشیدارو از 18 ماهگی برای پوشک شروع کردم
خواهر فرناز
9 آبان 92 20:00
عزیزم شرمنده دیر شد ایمیلتون را بدین براتون عکس وبلاگ را ایمیل کنم
راستی من فقط تونستم تویه فایل ورد ببرم بیشتر ازاینش را بلد نبودم شرمنده
به 2صورت بزرگ وکوچیکتر براتون گرفتم خوشگل بمونه


عزیز مهربونم مامان سپهر و سهند برام فرستاد مهربون ممنون یک دنیا از این همه مهربونیت
مامان خورشيد
12 آبان 92 9:20
عزيزم دعا مي كنم دونه دونه كارهاتون طبق برنامه پيش بره و روز به روز موفقتر باشين و قبل اون برا سلامتي و عشق تون دعا ميكنم.

براي آرشيدا هم فكر ميكنم اقتضاي سنشه و با بزرگتر شدن و بودن كنار بچه هاي بيشتر حل ميشه. با خورشيد كه اينطوري بود.


ممنون مهربون
الهه مامان روشا جون
13 آبان 92 1:59
آفرین بهت خانم دانشجو پس آرشیدا جونمو میذاری پیش پرستار.اتفاقا یه بار میخواستم تو این مدت اس ام اسی یا تلفنی ازت بپرسم. سالگرد نامزدیتون مبارک خاله جون. عکسهای آرشیدا جونم خیلی بامزه بود قربون اون دوییدنش بشم.با اون توپش پس هنوز با دایپر بای بای نکردین.ما دیگه تموم شده اینجا دیگه بیرونم رشا رو نمیبندم.ولی خوب با این که تا حالا اتفاقی نیفتاده ولی همیشه اینجوریم
مامان کیاوش
14 آبان 92 12:04
چقـــــــــــــدر عکس های خوشمل،لذت بردم.
مامانی این اسباب بازی های جالب رو از اهواز میخری؟
کیاوش بازی های فکری رو خیلی دوس داره و سرگرم میشه ولی "رشد" میرم،چیز خوبی ندیدم که براش بگیرم.


عزیزم همه رو از شهر اسباب بازی طبقه بالا خانم رستمی دوستم میگیریم
مامان آریام
14 آبان 92 16:16
وای چه پست باحالی بود...همه چی از همه جا بود در کل من عاشفتم جیک جیکو بامزه خوشگل خوردنی ملوس


میسی خاله
معصومه مامان آرتین
19 آبان 92 10:55
عزیز خاله ماشالله برا خودت خانمی شدی آفرین و احسنت به این مامان زهره با حوصله که لحظه به لحظه دختر گلی رو ثبت میکنه ایشالله که همیشه به شادی و تفریح
آدرینا
19 آبان 92 12:59
سلام عزیزم دختر کوچولوی نازی دارین به مام سر بزنید خوشحال میشیم واگه با تبادل لینک موافقید خبرم کنید
مامان پريسا خانوم
28 آبان 92 0:37
سلام عزيزم مزاحم شدم در مورد اون پاسخي كه تو پرسش و پاسخ داده بودين در مورد كف پاي صاف. گفته بوديد دخترتون رو ميبريد پيش يه دكتر مجرب نتيجش رو مي گين . ميخواستم بپرسم دكتر چي گفت؟ با تشكر فراوان
مامان آرشیدا
پاسخ
هنوز دکترش بهمون نوبت نداده عزیزم بردمش حتما توی پرسش و پاسخ میگذارم
مامان آناهیتا
2 آذر 92 21:11
سلام عزیزم . می بخشید مسافرت بودم نتونستم بهتون سر بزنم . تاخیرمو ببخش. قربونت برم عزیز خاله دلم برات تنگ شده بود