آرشیدا عشق مامانی و باباهی آرشیدا عشق مامانی و باباهی ، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 17 روز سن داره

☺☻آرشیدا خورشید آریایی☺☻

آرشیدا دیگه شیر مامان نمیخوره

1392/1/28 16:41
نویسنده : مامان آرشیدا
3,640 بازدید
اشتراک گذاری

٩٢.١.٩

1 سال و 5 ماه و 2٨ روز

شبی که رسما آرشیدا از شیر گرفته شد


 

مامان عاشق خنده گوشه لب کوچولوی شیرینت موقع شیرخوردنته

 

٩٢.١.٩

1 سال و 5 ماه و 2٨ روز

شبی که رسما آرشیدا از شیر گرفته شد

مامان که توی یک ماه کم و بیش زمینه رو فراهم کرده بود حالا دیگه مجبوره این وابستگی رو کات کنه

دل خودم بیشتر پر درده ، نه ماه که به جونم بسته بودی و یک سال و شش ماه هر لحظه و هر ثانیه ،

 من با تو و تو با من

بهانه ها و دل تنگی لب تشنه تو که با شیره ی وجودم سیراب میشد و وجود من رو سرتا پا غرق احساس مادرانه میکرد رو چطور میتونم قطع کنم

مجبورم منو ببخش عشق کوچولوی من  

مامان عاشق خنده گوشه لب کوچولوی شیرینت موقع شیرخوردنته

 

 

دیشب کمی بهونه آوردی و گریه کردی و همراه گریه شیر پاستوریزه ایی رو که بهت دادم رو بالا آوردی بازم طاقت نیاوردم ... و بهت شیر دادم

امروز با خاله مریم تلفنی که صحبت میکردم گفت نمیتونی بهش بگی نباید بخوری باید یه کار کنی که خودش بفهمه قابل خوردن نیست .... و زردچوبه شد بهانه ایی برای من و در مزمزه ی اول دل زدگی تو

 با وجود اینکه شیشه شیر رو اصلا دوست نداری و از نوزادی از هر مزه شیر خشک بدت میاومد فکر کنم این مرحله کمی سخت باشه

 

بعد.نوشت : مامان این روز ها مریض شده شاید از غم شیر ندادن به عشق کوچولوشه ...

بعد.نوشت : مامان به مدت 4 شب دیگه وقتی که آرشیدا در خواب عمیق بود بهش شیر داد و 92.1.14 دیگه می می مامان خشک شده و هیچ شیری نداره

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (16)

مامان آریانا
10 فروردین 92 2:50
سلام .میشه بگید چرا زود از شیر گرفتینش.آریانای من 22ماهه هست .هنوز دل نکردم .نمی دونم چجوری این کا را بکنم .دلم نمیاد.دخترم هم خیلی وابسته هست


آخه روانشناسان به این نتیجه رسیدند که بچه باید تا 18 ماهگی شیر بخوره به خاطر تثبیت دهانی و وابستگی که وابستگی آرشیدا خیلی به شیر خوردن مخصوصا شب ها زیاد بود و بدون بهونه این وابستگی هر لحظه بیشتر و بیشتر میشد اما دیروز تا حالا دیگه شیر نمیخوره و میخوابه زیاد هم بهونه نیاورده
مریم مامان عسل
12 فروردین 92 22:39
سال نو مباک مهربون.
الهی با خونواده گرمتون همیشه کنار هم شاد و خوشبخت باشید.


الهـــــــــــی آمین
مریم مامان عسل
12 فروردین 92 22:39
سلام عزیزم.
واقعا این موفقیتو بهت تبریک میگم.
خودمم فکر میکنم هنوز زوده که عسلو از شیر بگیرم چون شب ها فقط با شیر خودم میخوابه. هیچ روش دیگه ای جواب نمیده. حتی شیشه شیر.
هرچقدر سعی کنم به روش دیگه ای بخوابونمش انقدر گریه میکنه که از رو برم و بهش شیر خودمو بدم. اونوقت میخوایه.
شیر خودمم دیگه خیلی کم شده. عسل فقط محض آرامش دوست داره سینه رو بمکه.

دقیقا منم همین جور بودم مریم جون اما من شیر خودمم هم خیلی زیاد بود اما این وابستگی رو میگند خیلی بده و هر چی بچه بزرگتر بشه وابستگی هم بیشتر و جدا کردنش سخت تر میشه . الان شب یه کوچولو بهونه میگیره و با خوردن یکم آب راحت میخوابه
بوس برا عســـــــــــــلکم

خاله نرگس
13 فروردین 92 0:17
تبریک می گم عزیزم. مخصوصا شیر شب که دیگه خیلی واجب بود. قربون اون چشمای خوشگلت برم خاله. می دونم مامانی چه حسی داره. انشاله موفق باشی. می بوسمتون


وای خاله نرگس مامانی بالاخره دل رو به دریا زد و موفق شد وای از هفت بند اسارت شیر دادن رهایی پیدا کردم اما از همین الان دلم برا اون روزها یه ذره شده آخه ...
مامان آریام
13 فروردین 92 19:04
سلام..باز هم سال نو بهتون تبریک میگم و بهترینها رو براتون آرزو میکنم مامانی خیلی زود از شیر گرفتیش...حالا باز هم وقت داشت....گناه داره دخملی... میبوسمش هزار تا


ممنونم مهربونم از این همه مهر و محبتت . دیگه وقتش بود 18 ماه کافیه عزیزم الان دیگه اینقدر راحت میخوابه که میگم کاشکی زودتر این کار رو کرده بودم
هدی
15 فروردین 92 17:25
سلام خانومی
خوبی؟
سال نو مبارک
الهی سالی پر از موفقیت داشته باشی
وای که منم چقدر دلم میخواد دخملی رو از شیر بپیرم اما اصلا دلم نمیاد...
خوبه که تونستی با خودت کنار بیای
واقعا واسم سخته از شیر بگیرمش
حس میکنم واسش زوده
اصلا دلم میگیره وقتی بهش فکر میکنم



دلبر واقعا سخته اما فکر کنم این هم به نفع خودشونه ،هم به نفع ما
مامان آريو
18 فروردین 92 11:29
سلام عزيزم
اول اينكه عيد رو بهتون تبريك ميگم البته با تاخير
انشالله سال خوبي رو در كنار همديگه داشته باشين

خاله جون خيلي دلم برات تنگ شده بود ولي الان كه عكساتو ديدم خيلي خوشحال شدم
ميبوسمت آرشيدا جونم


ممنونم عزیزم امیدوارم امسال برا همه مون خوب باشه
مامان آرشينا
19 فروردین 92 13:47
سلام سال نو مبارك ايشالا كه هميشه دست خدا توي تمام مراحل زندگي روي سرتون باشه دوستون داريم زياد موفق و مويد باشيد


ممنونم عزیزم
زهره مامان آریان
21 فروردین 92 5:18
امیدوارم این مرحله سخت هرچی زودتر با موفقیت به پایان برسه و هر دوتون راحت شید.چون میدونم واقعا سخته هم برا بچه هم برا مادر. یادمه اولین شبی که آریانمو بدون شیر خوابوندم خودم کلی گریه کردم
مامان آرشين
21 فروردین 92 17:16
واي اين خندرو خيلي دوست دارم..... شيرينه .........وقتي آرشين شير ميخوره سر به سرش ميزارم كه اينجوري بخنده


واقعا یکی از بهترین خاطرات دوران شیر خوردن آرشیدا همین بود
مامان آرال
24 فروردین 92 1:13
سلام مامان آرشیدا جون سال نو رو به تو و دختر گلت تبریک میگم چه خوب که تونستین از شیر بگیرین منم یه بار سعی کردم ولی نتونستم دلم نیومد ولی باید منم دل و به دریا بزنم و از شیر بگیرم آخه به قول شما بزرگتر که میشن وابستگیشون بیشتر میشه موفق باشین از طرف من روی دختر گلتونو ببوسین
مامانی روژینا
26 فروردین 92 15:05
من که فکر نکنم بتونم به این زودی ازشیر بگیرمش عذاب وجدان ولم نمیکنه ولی خوب شد که تونستین این کارو بکنین منم اگر میتونشتم خوب میشد
♥ مامي ملودي جون ♥
27 فروردین 92 11:39
اي جونم چقده بامزه از پله ها ميره بالا


ممنون خاله نسیم جون
سمان مامان آرشیدا
3 اردیبهشت 92 16:25
آخی اشکم درومد. هروقت صحبت از شیر گرفتن بچه میشه دلم پراز غصه میشه و چشام پر اشک. دلم نمیخواد هیچ وقت آرشیدا رو از شیر بگیرم. چطوری با دلت کنار اومدی؟؟؟
مامانیه سپهر
16 اردیبهشت 92 10:46
سلام عزیزم. تبریک میگم این موفقیت رو. میشه من رو هم راهنمایی کنی گلم؟
سپهر و آرشیدا 7 روز تفاوت سنی دارن. ولی من هنوز نتونستم بهش شیر ندم. البته هم شیر خودم رو میخوره و هم شیر خشک. به خاطر اینکه شاغلم.
یک ماهی هست با خودم درگیرم که از شیر بگیرمش. ولی همش میگم زوده، نمیدونم چیکار کنم. از اول خرداد هم باید بره مهد. به خودم میگم این همه سختی رو با هم نمیتونه تحمل کنه. به خصوص اینکه وقتی هم ببینه عمه اش داره به نی نی اش شیر میده. دلش آب میشه. ما هم که اکثر مواقع اونجا هستیم. به نظرت چیکار کنم؟


عزیزم باید یه کاری کنی که خودش بدش بیاد یکم سخته اما بعد راحت میشی اول خودت باید آماده بشی . خواهرم که شوهرش پزشکه این روش رو گفته بود . یکم زرد چوبه بزن چون یلی بد مزه است دیگه نمیخوره یکم بهونه میاره اما خودت باید مقاومت کنی . بعد هم گفت تا 4 شب وقتی توی خواب کاملا عمیقه بهش بده به قدری که درد سینه ات کم بشه ... برا من بعد 4 روز شیرم هم خشک شد
مامان مارال💗
24 اردیبهشت 92 14:30
واي من هر كاري ميكنم نميتونم😭خ سخته از شيرم نميگذره بچم😭🌷🌷🌹🌹



باید یک کار کنی خودش از شیر خوردن بدش بیاد