آرشیدا عشق مامانی و باباهی آرشیدا عشق مامانی و باباهی ، تا این لحظه: 12 سال و 5 ماه و 30 روز سن داره

☺☻آرشیدا خورشید آریایی☺☻

عید اومده ، بهار اومده

1392/2/12 12:03
نویسنده : مامان آرشیدا
2,997 بازدید
اشتراک گذاری

عید اومده ، بهار اومده

سال نو ، بهار نو  

و آن گاه که شکوفه های بهاری سر از دامان پر مهر طبیعت بلند کرده و آمدن بهار و شادی دوباره را نوید میدهد و نسیم فرح بخش بوی مشک و عنبر را به مشامم میرساند  و خنده و شادی تو هر لحظه مرا به زندگی و فردای بهتر به امید تو عشق یگانه من پیوند میدهد

دخترم ای صفا و صمیمیت خالصانه ی عشق

سر تا پای وجودت را از اعماق وجودم بوسه باران

و همواره تو را میپرستم

عید اومده ، بهار اومده

ارشیدا

آرشیدا صبح روز عید رو اینگونه آغاز کرد

جوجو در حال خوردن شکلات صبحانه خونه مادرجونی

آرشیدا

و بعد هم به حیاط پر از گل و پروانه رفت و به کمک باباهی و پدرجون (البته فقط کار زیاد میکرد خنده)

آرشیدا

جارویی که آرشیدا کلی باهاش هنرنمایی و بازی کرد و به هیچ وجه حاضر نشد اونو رها کنه

آخه یکی نیست بگه بچه جون آخه با جاروی هم وزن خودت چکار داری؟؟؟!!!

نهار آرشیدا ماهی بود وااااای چشمتون روز بد نبینه خودش رو با ماهی یکی کرده بود

سبز

اون هم حدود یک ساعت قبل از سال تحویل

وقت تمام

واااااااااااااای بدتر از اون آب هم قطع شده بود فکر کنم چون بیشتر آدما مشغول حمام و یا شستن ظرف های نهارشون بودند

آخ

خلاصه باباهی یه قابلمه از آب پر کرد و روی اجاق گرم کرد و آرشیدا جیگمل ما از سر تا به پا شسته شد

آرشیدا قبل از سال تحویل

آرشیدا قبل از سال تحویل در حال لباس پوشیدن

آرشیدا موقع سال تحویل

آرشیدا در لحظه تحویل سال 1392

پدر جون برای نهارمون شاورما خوشمزه درست کرد و زمان تحویل سال همه دور سفره نهار جمع بودیم

 

اینم سفره هفت سین کوچولو و خوشمل ما که آرشیدا چون همش بغل این و اون بود عکس مجاز نداره  باهاش برا نمایش

 آرشیدا آرشیدا

آرشیدا و باباهی

آرشیدا بغل پدرجون که از اعماق وجودش به آرشیدا عشق می ورزه

آرشیدا و پدرجون

آرشیدا

آرشیدای خواب آلود در حال پذیزایی شدن اونم با کلی شکلات

تخم مرغ های رنگی شب عید آرشیدا

تخم مرغ های خوشرنگ سفره هفت سین ما هنر دست عمه زری

آرشیدا

اینم آرشیدای کوچولوی من چند ساعت بعد از تحویل سال که آماده شده بریم خونه اون مامان جونش

نصف بیشتر سفرمون رو بین مسیر راه از خونه این پدرجون به اون پدرجون و برعکس بودیم

آرشیدا

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (9)

لیلی
10 فروردین 92 1:28
سلام
منم یه مسافر کوچولو دارم که اسم آرشیدا رو براش انتخاب کردم
خوشحال می شم به ما سر بزنی
http://ourjojo.persianblog.ir/


آرشیدا واقعا اسم زیباییه امیدوارم دختر کوچولوی شما هم به سر حالی و شادابی فرشته ما باشه
✿✿الهه مامان روشا جون ✿✿
10 فروردین 92 1:41
وای تا کی باید چشم به راه باشیم؟؟؟؟؟؟؟
نیست خودم این مدته خیلی اکتیو بودم و هر شب میاومدم و یه پست عقب افتاده ندارم حالا کلاسی الکی واست میذارم


دلبر درگیر از شیر گرفتن آرشیدا هستم به زودی با تبریک پیام عید به تک تک دوستان سر میزنم مهربونم
♥ مامي ملودي جون ♥
10 فروردین 92 8:31
عزيزم انشا الله كه راحت كنار مياد با شير نخوردن


ممنونم عزیزم تا الان که خیلی خوب پیش میره بوس برای ملودی طلام
مامان علي خوشتيپ
14 فروردین 92 11:52
سلام پس كو عكسا؟
آپيم


میایم صبر کن
✿✿الهه مامان روشا جون ✿✿
16 فروردین 92 2:43
ای جان جیگرشو با اون دور لب شکلاتی و اون لباس عید خوشگلشو اون جارو کشیدنشششششششششششششششششش
تخم مرغا خیلی خوشگل شده میشه راهنمایی کنی با چی عمه زری زحمت کشیده روشونو طراحی کرده؟خیلی جالب بود.
زهره جون باور کن انقده اینور اونوریم و درگیر کم کردن شیر روشا و از پوشک گرفتنش شدم نمیرسم بیام بنویسم.


وای این جوجوها دیگه مهلت نمیدهند آدم یه یکم به خودش برسه ... تخم مرغ ها رو با گواش رنگ کرد .
من که آرشیدا رو از شیر گرفتم راحت شدم . شب تا صبح هم راحت میخوابه
خاله نرگس
16 فروردین 92 11:04
عزیزدلم عیدت مبارک.
تو خودت قند و نباتی شکلاتی دیگه شکلاتم خوردی خوردنی تر شدی.
خیلی تخم مرغ رنگی هاتون خوشگل بودن. دست عمه مهربون درد نکنه. خیلی هنرمندن.
جارو کردنت حرف نداره عشقم. می بوسمت یه عالمه


میسی خاله نرگس خوبم .آره عمه زری آرشیدا خیلی بااحساسه و هنرمند ...
مامان الینا
16 فروردین 92 12:32
سلام عزیزم .عیدت مبارک .وای چه تخم مرغ های قشنگی ،دست عمه جون درد نکنه


ممنونم عید شما و الینای نازم هم مبارک
زهره مامان آریان
21 فروردین 92 5:21
چه دخمل زحمتکشی داریم.قبل سال تحویل کلی کمکتون کرده هاااا بوس برا عزیز خودم
سمان مامان آرشیدا
3 اردیبهشت 92 16:50
راستی مامان آرشیدا من خیلی وقته لینکتون کردم. ولی شما منو لینک نکردید و بهم سر نمیزنید.