آرشیدا عشق مامانی و باباهی آرشیدا عشق مامانی و باباهی ، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 27 روز سن داره

☺☻آرشیدا خورشید آریایی☺☻

خداحافظ خونه قشنگ من

1391/9/7 10:58
نویسنده : مامان آرشیدا
2,524 بازدید
اشتراک گذاری

خداحافظ مجتمع ارغوان

5 شنبه اسباب کشی داشتیم و امروز یکشنبه دوباره برای تمیز کردن و آوردن چند تکه آخر اثاثیه و خداحافظی به خونه قبلی رفتیم

و من تموم خاطرات بارداری و زایمانم و ... و... و... گریه

 

 

 

امروز خاطرات این دو سال سریع ، همه روزهای خوشش برام زنده شد روزی که خبر صدا قلب و تولد دوباره ی زندگی ام، آرشیدای نازم رو به شاهین دادم . اون تکون ها و شیطونی ها که توی دلم بود و

یادم افتاد به روز زایمانم

یه روز جلوتر از موقع موعد عمل ، با وجود عمل سرکلاژ که طبیعی اومدن آرشیدا غیر ممکن بود و درد زایمان وحشتناکی که سراغم اومده بود و همون لحظه برق رفته بود و من مجبور شدم چهار طبقه رو با پله های تاریک وحشتناک ذره ذره پایین بیام و ...

روزی که آوردیمت خونه که انگار کل در و دیوار خونه برا وجودت شادی میکردند ، اولین خنده هات ، اولین دد دد گفتن هات ، اولین بار که جونه زدن دندونهای مرواریدی کوچولوت رو دیدیم ، بابا گفتن و ماما گفتن هات ، غذا خودن هات ، خندیدن و گریه هات ، و شادی هات

و باز هزار بار دیگه خدایا شکرت

و ممنونم خونه خوب که محافظ جون ما و کوچولوی قشنگمون بودی

 

با این اسباب کشی دوباره آغاز میکنیم زندگی تمیز و شادتر و بهتری را

 

٩١.٩.٥

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (27)

مامان خورشيد
7 آذر 91 7:59
مباركه عزيزم خونه نو. آروز مي كنم توي خونه جديد لحظه هاي شاد و شيريني داشته باشيد و هر لحظه برامون از خوشي هاتون بنويسيد.


مرسی مامانی، با اومدن به خونه نو کلی خودمون هم نو شدیم و کلی جون تازه گرفتم
مامان آوينا
7 آذر 91 8:11
ايشالا خونه جديدتون پر از شادي و بركت و عشق باشه آوينا كه 12 ماهه بود ما هم اسباب كشي داشتيم و منم دقيقا حال شمارو داشتم و خيلي وقتا دلم واسه اونجا تنگ ميشه چون بهترين خاطره هامو تو اون خونه گذروندم


دقیقا منم همین طور . قبل به دنیا اومدن آرشیدا اصلا یک ذره هم تصور نمیکردیم زندگی با وجودش اینقدر برامون شیرین تر میشه
فرزانه
7 آذر 91 9:20
امیدوارم تو خونه جدیدتون زندگی شادتر و بهتری براتون شکل بگیره
هرچند که زندگیتون با گل زندگی شاد و بهتر استX

بووووووس واسه ارشیدا خانوم:


ممنون خاله فرزانه بـــــــــــــوس برا شما
فاطمه مامان الينا
7 آذر 91 9:53
اميدوارم هر جاي ديگه اي كه رفتيد همون شادي و خاطرات قشنگ باهاتون بياد


انشـــــــــــــــالله
ممنونم مهربون
مامان ساینا
7 آذر 91 13:14
آخی. چه قشنگ توصیف کردی حست رو. انشاله تو خونه جدید هم کلی تجربه قشنگ داشته باشی. انشاله زودتر هم یه خونه خوب بخرید. برا آرشیدایی و مامان مهربونش.
خسته هم نباشید.


ممنونم خاله نرگس آخه احساس های قشنگی توی اون خونه داشتم مهربون .خونه داریم اما اصفهانه دادیم اجاره چون آخرش برمیگردیم دیار خودمون
مامان طاها
7 آذر 91 20:16
_░▒███████
░██▓▒░░▒▓██
██▓▒░__░▒▓██___██████
██▓▒░____░▓███▓__░▒▓██
██▓▒░___░▓██▓_____░▒▓██
██▓▒░_______________░▒▓██
_██▓▒░______________░▒▓██
__██▓▒░____________░▒▓██
___██▓▒░__________░▒▓██
____██▓▒░________░▒▓██
_____██▓▒░_____░▒▓██
______██▓▒░__░▒▓██
_______█▓▒░░▒▓██
_________░▒▓██
_______░▒▓██
_____░▒▓██
عزیزم خیلی وبلاگ زیبایی داری از خوندن مطالبش و دیدن عکس های خیلی خیلی قشنگتون لذت بردم این نینی ناز رو هم خدا براتون نگهش داره عکسایه تولد و لباش و تم تولد ارشیدا جون خیلی قشنکه



ممنونم عزیزم نظر لطف تونه
مامان آریام
7 آذر 91 22:43
عزیزم مبارک باشه منزل جدید ایشاالله منزل نو هم براتون خوش یمن و مبارک باشه و اتفاقات بهتری در انتظارتون باشه ما هم منتظرت هستیم مامانی مهربون هزار تا بوس هم برای عسل خانوم


ممنونم امیدوارم : آریام جیگری مو ببوس
♥ الهه مامان روشا جون♥
8 آذر 91 0:06
خیلی زیبا نوشتی.آفرین بهت زهره جون.
امیدوارم تو خونه ی جدیدم هم چنان لحظات خوبی رو در کنا همدیگه داشته باشید و خونه ی خوش یمن و پر برکتی براتون باشه.


میسی خجالتم نده واقعیت بود همش خب
♥ الهه مامان روشا جون♥
8 آذر 91 0:07
راستی خاله جون چرا ما تو لینکات نیستیم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟


چون توی قلبم هستی . دوستهایی رو که برام خیلی عزیزند نوی Favorite لپ تاب ام اند مهربون
مامان خورشيد
8 آذر 91 8:13
عزيزم آرشيدا با اينهمه صبر و حوصله اي كه شما براش صرف مي كنيد و تربيت عالي كه داره حتما دختر بي نظيري هست و روز به روز هم بهتر ميشه. من نمي تونم نظر بدم كه چقدر تو تربيت خورشيد موفق بوده ام ولي در كل و از نظر اطرافيان خورشيد قدرت تحليل خوبي داره و در ضمن دختر منطقيه و اصلا اهل لجبازي نيست. من دليل اين رو اين مي دونم كه من و مامانم كه خيلي با خورشيد سر و كار داشتيم خيلي باهاش حرف مي زديم و از وقتي نوزاد بود همه چيز رو براش توضيح مي دادم و مسائل رو براش تحليل مي كردم. گاهي اگه كسي خونمون بود خنده اش مي گرفت كه چرا من با خورشيد انقدر بحث مي كنم و اون اصلا نمي فهمه من براش چي مي گم ولي به نظرم همين باعث شد كه خورشيد در اوج گريه هاش با حرف زدن من آروم بشه و در ضمن اينكه الان خودشم كاملا براي هر كاري توضيح ميده و دليل مياره و خيلي خوب موقعيت هاي مختلف رو تحليل مي كنه. در هر حال اين فقط يه تجربه بود كه گفتم شايد براتون مفيد باشه. هر چند كه من از الان به روش تربيت شما غبطه مي خورم.
مامان شادی
8 آذر 91 8:32
سلام مامانی شادی توی مسابقه نی نی و محرم شرکت کرده میشه بهش رای بدید.ممنون
http://2nyaienafis.niniweblog.com/post1414.php


شرمنده قبلا به علی خوشتیپ و آرمیتا کوچولو رای دادم
مامان آرشين
8 آذر 91 9:24
اميدوارم تو خونه ي جديد شادتر از هميشه به همراه خانواده ي عزيزت زندگي كنين...


ممنونم عزیز دلم
مامان آویسا
8 آذر 91 10:34
ان شاالله تو خونه جدید لحظه لحظه های شیرین تری داشته باشید
سمیه مامان ارمیا
8 آذر 91 11:17
عزیزم امیدوارم روزهایی به از روزهای گذشته در پیش داشته باشی. آرشیدای گلمم از طرف من و ارمیا ببوس.


ممنون ارمیای زرنگم رو ببوس
مامان آریام
8 آذر 91 12:52
ممنون مامانی مهربونراستی من نظر داده بودم...نکنه یادم رفته ارسال کنم


نه دلبری هست من وقت نکردم تایید کنم
♥ مامان آمیتیس ♥
9 آذر 91 6:08
خونه جدیدتون مبارک باشه... ایشالا هر کجا و تو هر خونه که هستید سلامت و شاد باشید... آرشیدا جونو ببوسید
مامان خورشيد
11 آذر 91 8:22
واي كه چقدر كيف كردم از ديدن عكس غذا خوردن اين عروسك. جالبه كه با وجود داشتن خورشيد كه هر روز با اين صحنه مواجه مي شدم ديدن دوباره اين عكس ها برام هيجان انگيزه. منم هزار تا بوسش كردم. چقدر كه با اين لباس ها خوردني شده و بازم هزار تا بوسش مي كنم.
آخ كه چه كيفي داره همينجوري كه خوابيده بغلش بخوابي دستت رو بندازي دور گردنش و بعد هي لپش رو ببوسي. بعد بخوريش. نوش جونت.


مامان خورشید عاشقتم چقدر خوب گفتی اما من فقط یه بوس کوشولوش کردم که بیدار نشه اما همون هم خیلی چسبید. بوس برا خورشیدم
فاطمه مامان الينا
11 آذر 91 9:15
نمي دونم چرا قسمت نظرات پست بالايي فعال نبود .مجبورم اينجا نظر بدم جيگر طلا چقدر لباسهات قشنگه .مباركت باشه گلم .آخه چرا اينقدر ماماني را اذيت مي كني بگذار ماماني غذا تو بده كه به اين روز نيفتي اما الينا غير از اينكهع مي گه بديد من به جاي من من مي گه اينا اينا يعني الينا خودش بخوره.


قبون این شیرین زبونی هاشون که دل آدم ضعف میره براشون
مامان فاطمه جون آدرس وبت رو برام بگذار دلبری
♥ مامي ملودي جون ♥
11 آذر 91 10:45
اي جان فداي اون وروجكي هات بشم من خوشگله . خونه نو هم مبارك


ممنون نسیم جون آره واقعا وروجکی هاشون به دل میشینه
مامان کیانا
11 آذر 91 17:30
عزیزم مهمتر از خاطرات خود آرشیدا جونه که براش آرزوی سلامتی می کنیم
مامان کیانا
11 آذر 91 17:33
همیشه شاد و خنودون باشید
خونه نو هم مبارک باشه
لباسهای خوشگل خانوم هم خیلی بهش میاد.
خدا نگهدارش باشه


ممنون عزیزم
مامان ساینا
11 آذر 91 18:46
من جای تو بودم می خوردمش زهره جون یه عالمه بوسش می کردم. ای جانم حق داره خوب بعد از حموم دومی دیگه حسابی خسته شده عشقم. قربون اون خندیدنت بشم من.
هنوز عکسای درخواستیتو نذاشتم. گذاشتم خبرت می کنم.


ممنونم نرگس جون .منم روزی 1000 بار میخورمش خوبیش اینه که تموم نمیشه
فرشته
11 آذر 91 21:29
انشااله مبارک باشه.منم 2 ماه دیگه با نی نی 7 ماهه ام اساس کشی دارم البته اون موقع میشه 9 ماهش اما فکر میکنم دلم تنگ نمیشه. دلم واسه چی تنگ شه واسه بی احساسی های شوهرم ارزو به دلم موند یکبار دستش رو به شکم من بکشه و با نینیم صحبت کنه یا یه شام منو ببره بیرون در عوض خودش رو هرروز بیرون ناهار مهمون میکرد یاد اون روزا عذابم میده البته الان هم همچین وضع بهتر نشده


عزیزم شوهر منم تا آرشیدا به دنیا نیامده بود خیلی زیاد به روش نمی آورد اما از وقتی نی نی اومده تا الان اینقدر دوستش داره که شاید از من هم بیشتر
مطمئن باش برا شما هم همین طور میشه
فرشته
11 آذر 91 21:33
وایی ببخشید که اینا رو اینجا نوشتم اخه دلم پر بوذ بعد از ارسال گفتم این چه کاری بوذ کردم بازم معزرت میخوام انشااله انشااله همیشه خوش باشید ارشیدا عسلی رو ببوسید
مامان نازی
14 آذر 91 11:37
سلام گلم.دخترم کیانا توی مسابقه شرکت کرده خوشحال میشم اگه رای بدید و امکان اینکه 2تا رای بدید وجود داره و کد عکس کیانا 57 و سایت مسابقه http://ninimod.niniweblog.com/post24.php


خب ما هم شرکت کردیم اصلا مگه مسابقه بود ما فقط جنبه مدشو در نظر گرفته بودیم
مامان پریسا
19 آذر 91 14:52
مامان ارشیدا جون؟
من برای این پست دقیقا یادمه که کامنت گذاشتم!!!

اشکال نداره.

یادمه نوشتم : حالا کجا رفتید؟احتمالا نزدیک ما اومدید یا نه

شاید هم دوست نداشتی تاییدش کنی


مامان پریسای مهربونم نداشتم چنین نظری چون معمولا همه رو بعد پاسخ تایید میکنم عزیزم
زهره مامان آریان
4 دی 91 17:03
امیدوارم هرجا هستید دلتون شاد باشه