آرشیدا و عید
روز اول عید
آخیش لاحت شدم خا شگد منو بغل و بوس کدندخا بذارید یچم بشینم لااگل دشتم لو بخولم
لوز ٢٨ اسفند بود که از اهواز راه افادیم صبح زود هوای اهواز به قدری گرد و خاکی بود که چند متر جلوتر پیدا نبود میتونید ببینید
این پل جدید کابلی روی رودخونه کارونه که توی گرد و خاک محو شده
البته پل واقعا زیباییه
توی مسیر خیلی عجله داشتیم چون شب عقد خاله زری بود منم لاحت بلا خودم توی صندلیم عبق ماشین نششته بودم
وای خاله زری مثل فبشته ها شده بود البته من کلی اذیت کدم گلیه و گلیبی و خلاصه هیشچی هم عسک هام توی عقد خوکشل نشد
این یکی از عسک هامه که قابل گذاشتن بود بقیه دیجه مجاز نیستند
خب شیه اشلا خاله زری این گل ت رو بده به من یعنی شی خودنی نیشت
خب شلا اینگد سر وصلا خب شه خبره آدم کر میشه خب صداش لو کمتل کنید
بلا عید هم خیلی خوش گذشت چون سال قبل من دل مامانی بودم و مامی استراحت بود عید رو اهواز بودند اما مامانی جفته بود خمه اومده بودند خونمون اما امسال مامان جفته بود که یه فبشته کوشولو داشتند و اون من بودم
صبح که از خواب بیدال شدم ابل مامان لباسه خوشکل کیتی پوشوند کلا تیف اسپرت بعد عمو جفت زود باشین داره تخویل میشه همه شمودند ١١ ١٠ ٩ ٨ ٧ ٦ ٥ ٤ ٣ ٢ ١ سال ١٣٩١ این اولین عید من بود من خمش از بگل عمو پاس داده شدم بگل عمه از بگل عمه بگل عمو مامان بابا و بابا بزگ مامان جون شگد لپ کشانی شدم شلا خمه پول میدند بخم شلا بابا پول میده به اونا شه کالایی میکنند این آدم بزلگ ها
مامی و ددی جفتند این بهترین سال تحویل بوده چون منم تو جمعشون بودم.