بیست و یک ماهگی یه فرشته کوچولو
کودک درون بابا شاهین بیش فعال میشود
.
.
.
آخر پست 21 ماهگی
نازنین عشقم
نفس من
همه امید من و شیرین زبانم
من عاشق و مست کرشمه و اداهای طناز گونه تو ام که با هر پشت پلک نازک کردنت بر آن قدرت عشق افزوده میشود
ورودت به 21 ماهگی مبارک ای همه هستی من
آرشیدا در تولد بهترین بابای دنیا
آرشیدا و ورزش
92.4
شمع فقط همین تعداد در خانه یافت شد
چون بابا هنوز توی دهه سیه همین تعداد کافی بود
92.4.19
یه تولد کوچولوی شیک و مهربون برای بابای خوب آرشیدا
باباهی خوب ممنون به خاطر وجودت و حرارت و سرزندگی و امیدواری در زندگی ام
و آرشیدای عسل ام که با رقص و پای کوبی فراوان یه بوس هم به باباهی نکرد و همش لپ گلی شو روی لب بابا گذاشت تا اون بوسش کنه و چه شمع ها که تا آب شدنش هزار بار توسط بابا روشن شد و آرشیدا با رقص فوت کرد و ناز و ادا در آورد
قابل توجه اون هایی که دخمل ندارند تا دلشون بسوزه
لباس خوشمل ات هم یکی از لباس هایی که برا عروسی خاله زری گرفتیم برات که عکسی مجاز باهاش نشد بگیریم و به تصویر بگذاریم چون بیشتر بغل مامان بودی
آرشیدا و ورزش
92.4
آرشیدا توی باشگاه کلی ورزش میکنه با دمبل ،چوب ،توپ و گاهی از استپ بالا و پایین میره
خلاصه شده پایه ثابت باشگاه
اینقدر با انگشتان کوچکت بازی و پازل کار میکنم که :
اگر روزی خواستی جراح قلب باشی بهترین و با دقت ترین باشی
اگر خواستی نقاش باشی ماهرترین و ظریف ترین باشی
اگر خواستی پیانیست شوی زیباترین آهنگ ها را بنوازی
اگر خواستی استاد دانشگاه یا معلم باشی خوش خط ترین باشی
اگر خواستی طراح ساختمان باشی بهترین نقشه ها را طراحی کنی
و
و
و ....
وقتی آرشیدا میره فروشگاه شهر اسباب بازی
پیش خاله نگین
دیگه کل عروسک ها و وسایل رو مال خودش میدونه
و این همش به نفع تو تموم میشه با کلی اسباب بازی
هنوز جا داری که بخواهی کامل سر همش کنی شیرین عسل ام
پیچ و مهره که این روزها کارت شده سر هم کردنشون
دلقک شگفت انگیز
92.5.4
مامان عاشق کاراشه
92.5.1
وروجکم عینک من رو برداشته و خودش روی چشم هاش گذاشته . دوربین رو به بابا داده تا بابا ازش عکس بگیره ... بعد از گرفتن هر عکس باید حتما عکسش رو ببینه و با این کار کلی ذوق میکنه
یه شب خوب با بستنی خوشمزه
92.4.26
اول کلی مراسم رقص آنا و بستنی خورونش رو داشتیم
کلا باید همه غذاها و خوردنی هایی رو که میخوای بخوری رو آنا اول تست کنه
آقای سرور که دید یه نی نی با ذوق داریم برات روی بستنی فشفشه گذاشت تو هم کلی با ذوق تند تند فوتش میکردی و فکر کنم باز هوس تولد کرده بودی
پشت ویترین هر مغازه ایی که میری کلی دلبری میکنی و توضیح میخوای
جالب تر اینکه این روزها وقتی میخوای بری حمام آنا رو جلو جلو میفرستی و کلی رو سرش ادای شامپو ریختن و بعد لیفت رو میکنی دستت و کلی حمامش میدی ... و هنگام اومدن از حمام کلی آب که از بدن آنا کوچولوی بیچاره در حال ریختنه و بعد مراسم چلوندن تا آبش کاملا از بین بره و تو غش غش بهش میخندی
بخواب ای فرشته کوچولوی من ، ای امید و همدم بابا که نفس هاش با تو جون میگیره
عاشق پاهای تپل اتم مادر
92.4.27
صندل های راحتی که این روزها کلی باهاشون درگیری داری و خودت دیگه پات میکنی
عاشق این پاهای کپل و ناخن های لاک زده تم عشق ام
و این پاهای تپلی تو اند که موقع خواب که روی پام میخوابی توی دست های من و روی لب های من اند تا به خواب بری
آنا در اولویت عکس گرفتن
آرشیدا ،آنا و آوا
92.4.28
این روزها به غیر از آنا ، آوا یه عروسک کوچولوی دیگه هم با ما به در در می آید
عاشق این ژست ها و اداهای خوشمزه تم
92.4.29
کتابهای استاد محمود حکیمی
92.5.10
کتابهایی که سفارش داده بودیم بالاخره رسید به دستمون
فوق العاده بود و ما به چنین دانشمندان ایرانی افتخار میکنیم
بازی های فوق العاده که شروع به انجامشون کردیم
چند تا شیشه در سایزهای متفاوت که درب شون رو باید باز و بسته کنی
و که چهقدر لذت میبری از انجام این بازی ها
اولین باری که موهات رو دوستم خاله زینب چهار تایی بست
قربون این همه ناز و اداهای دخملونت
کودک درون بابا شاهین بیش فعال میشود
92.5.6
آموزش اسکیت
توی این سن آفرین داره
خودم که بهت واقعا افتخار میکنم بیش فعال من
خود بابا که میگه به عشق آرشیداست و خدا میداند و بس
فقط شب اول 10 بار محکم با باسن خورد زمین شانس آوردیم جایش نشکست
و الان که شب 5 فوق العاده شده و مامان رو هم به هوس انداخته
عسلکم روی نیمکت نشسته و بابا رو تماشا میکنه
دایم صدا میزدی بابا بابا
مامان بی احتیاطی کرد و شورت کوتاه پوشوندت افتادی زمین و برای اولین بار پای کوچولوت زخمی شد اما اصلا گریه نکردی
بابا شاهین در حال آموزش در پیست اسکیت کارون
اسباب بازی های بادی رو میبینی اما همچنان میترسی نزدیک بشی
اینم یک شب دیگه که مامان اصرار داره حتما شلوار پات باشه