آرشیدا عشق مامانی و باباهی آرشیدا عشق مامانی و باباهی ، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 20 روز سن داره

☺☻آرشیدا خورشید آریایی☺☻

پنجره اتاق آرشیدا رو به یه جای باحال باز میشه حدس بزنید کجا ؟؟؟

1391/9/25 12:42
نویسنده : مامان آرشیدا
4,046 بازدید
اشتراک گذاری

 

پنجره اتاق آرشیدا رو به یه مهد کودک با یه عالمه بچه باز میشه

 

از اونجایی که آرشیدا با بچه ها خیلی کم در ارتباطه این باعث شده این دختری به مامان یکم وابسته بشه پس قرار شد از شنبه 91.9.11 به مهد بره

اما مامانی آرشیدا رو بازم تنها نگذاشته و شده کمک مربی مهد و از اونجا که بچه های مهد تا دو سالگی آموزشی نمیبنند و مامان روی آموزش آرشیدا فوق العاده حساس بود پس آرشیدا به همراه مامان به کلاس دو تا چهارساله ها میره از خود راضی آرشیدا با بچه ها شعر ، موسیقی ، نقاشی، و بازی های جدیدی که مامان پیشنهاد میده رو انجام میدهند.

حالا شد آرشیدای اجتماعی

آرشیدا عاشقتم و بخاطر تو عسل ام هر کاری میکنم که بهترین آموزش ها رو ببینی قلب

 

آرشیدا و بچه ها توی مهد

91.9.14

آرشیدا به همراه بچه ها مشغول لگو بازی

 

 

این عکس از توی پنجره آرشیدا گرفته شده و زیاد با کیفیت نشد

بازم یه جرقه به ذهن مامان زد.

اینم خورشید خانم ما آماده شده بره مهد کودک

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (32)

مامان خورشيد
12 آذر 91 7:53
بيصبرانه منتظريم


حتما به زودی
♥ مامي ملودي جون ♥
13 آذر 91 9:43
كارون ؟ پارك ؟


نه نه مسی خاله نسیم که نظر دادی بــــــــــــوس
مامان مشکا
13 آذر 91 13:11
عزیزم. خوش به حال آرشیدا جون که چنین مامان باسلیقه ای داره فکر کنم رو به .. پارک



نه عزیزم ممنون که نظر گذاشتید
مامان علی خوشتیپ
13 آذر 91 14:14
به محل کار باباش؟
منتظریم زود جواب بدین


نه دلبری محل کار باباش که نزدیک مرز عراق توی منطقه جنگی ایه سر چاههای نفتی آخه سارایی واقعا نمیدونستی ؟؟؟!!!
شاهین اونجا مدیر HSE
مامان علی خوشتیپ
13 آذر 91 14:15
فکر کنم قرار وبلاگی رو باید بذاریم همون روضه ما...
به نظرت تو این هوا ئ با این مریضیا کسی میاد قرار وبلاگی؟
من که پایم...


اره چرا که نه . من میام برا دیدن علی بس که همه تعریف خوشتیپی شو میکنند بیام ببینم چه شکلیه خب
فرشته
13 آذر 91 20:47
اول مرسی بابت دلگرمی که بهم دادید دوم حدس میزنم پنجره رو به مهد یا مدرسه یا جایی که یه عالمه بچه ازش بیان بیرون باشه


آفرین خاله فرشته رو به یه مهد با یه عالمه بچه باز میشه
♥ مامان آمیتیس ♥
14 آذر 91 3:13
رو به پارک؟
زیاد منتظرمون نذار


باشه دلبری امروز مینویسم رو به کجا باز میشه
مامان آویسا
14 آذر 91 14:25
رو به یه جای زیبا درست حدس زدم؟ زود عکسشو بزار مامانی
مامان ساینا
14 آذر 91 15:34
آفرین مامانی. ما هم یه مهد نزدیکمونه. اگه بزارن کمک مربی بشم حتما ساینا رو می برم. چون راستش جرات ندارم الان تنهایی بزارمش مهد.


عزیزم تا 18 ماهگی چون اضطراب جدایی دارند نباید تنهاشون بگذاریم
مامان نازنین
14 آذر 91 17:04
مامان ام اگه بیکار بشه خیلی بده. اگه خدا ازت بگیرتش این وبلاگ خاطره میشه مامان جون. خوبه نه ???


آخه دلت میاد میای این حرف ها رو بزنی آگه بچه خود تو باشه چی یا بچه نداری یا اصلا هیچ ذوقی برای زندگی و زنده بودن واقعا برات متـــــــــــــــاسف ام


مامانی تو رو خدا اگه خواستی سری بعد بنویسی خودمو بنویس طاقت ندارم حتی آرشیدا یک تار مو هم از سرش جدا بشه
فرشته
14 آذر 91 18:59
وای حدسم درست بود. مامانی من جایزه میخوام .جایزم هم اینه که واسه خانوادم مخصوصا خودم ونینیم دعاهای خوب خوب کنید باشه؟؟؟


قربونت برم دعای خیر من همیشه پشت سر همه مامانا و نی نی های نازشون هست بــــــوس
الينا گلينا
15 آذر 91 8:26
آفرين به اين ناز دختر
♥ مامي ملودي جون ♥
15 آذر 91 9:21
اي جان . اينجا اصلا يه مهد خوب پيدا نميشه و نميزارن پيششون باشيم

آخی آخی ملودی جیگمل ام رو ببوس
فرزانه
15 آذر 91 10:00
چه جالب
من نتونسته بودم حدس مناسبی بزنم فقط موندم ببینم دوستان چی میگن

اون کامنت"مامان نازنین" رو چند بار خوندم تا متوجه بشم چی گفتن!!!!!!!!!
حالشون خوب نیست
میان تو وب یه نی نی اینا رو مینویسن




اشکال نداره اگه اینطوری میتونه آرامش بگیره بزار بنویسه شاید بنده خدا مشکلی داشته باشه
مامان آویسا
16 آذر 91 11:31
ای جانم
خوش به حال دوتاییتون که شدید هم بازی بچه ها



آره دقیقا خاله
♥ الهه مامان روشا جون♥
16 آذر 91 20:30
الهی قربونت بشم که رفتی مهد کودک.
خوب کردی مامان زهره که همراهش شدی اینطوری واسه هردوتون بهتره.


آره دیگه مامانی هم به خاطر آرشیدا شده مهد کودکی
♥ الهه مامان روشا جون♥
16 آذر 91 20:31
میگما راستی خیل یخوش به حال من شد دیر اومدم پیشتون وگرنه از فضولی میمردم که پنجره اتاقش رو به کجاست؟
زهره جون بی زحمت خصوصی رو چک کن.


این که خصوصی نبود D:
♥ الهه مامان روشا جون♥
16 آذر 91 20:35
میگما این مامان نازنینه کیه؟دیوونه نیست احیانا؟
اصلا موهای تنم راست شده باور کن تمام بدنم داره میلرزه.خاک بر سر اگه مادرم نباشه بالاخره یه انسانه.عاطفه داره.مگه بویی از انسانیت نبرده.
میشناسیش؟
ببین حتما بعدا نظر بیخود و آشغالیش رو که مثل زباله باید بیرو بندازیم پاک کن که بعدها تو ذهن عروسکمون خاطره بدی نمونه.
واقعا واسش متاسفم.
میتونستمم بدون اینکه خصوصی کنم نظر بذارم ولی طاقت نداشتم بیاد و یه حرفی بهم بزنه یا اینکه رو لج بندازمش.


باشه بعدا پاکش میکنم بگذار الان خودش ببینه شاید یکم دلش خنک بشه آی پی : 5.114.143.120 ]

اینم کد آی پی شه
ثمین
17 آذر 91 11:38
سلام گلم
کم پیدا شدین؟؟
ما جشنواره شب یلدا داریم اگه دوست داشتین سری بزنید! فکر نمیکنم ضرر کنید!


حتما خاله ثمین
مامان آرال
17 آذر 91 12:52
سلام مامان مهربون چه خوب که گذاشتیش مهد تازه خودتونم میرین چه دختر خوبی که با بچه ها انس گرفته و بازی میکنه از طرف من ببوسش مامانی من دخترتو خیلی دوست دارم


ممنون مامان آرال خان هنوز زیاد انس نگرفته اما انشالله بهتر میشه
مامان خورشيد
18 آذر 91 9:02
واي غافلگير شدم و اين فوق العاده است. چقدر خوشحال شدم چون من به حضور بچه ها توي مهد خيلي اعتقاد دارم و اميدوارم از رفتن آرشيداي عزيزم به مهد پشيمون نشيد و مشكلي براش پيش نياد. براتون آرزوي بهترين لحظات رو توي مهد دارم.


ممنونم مهربونم به نظر من هم مهد میتونه برا آرشیدا خیلی خوب باشه
♥ مامان آمیتیس ♥
19 آذر 91 12:32
بخدا همون موقع میخواستم بگم رو به مهد کودک.... اما دو دل شدم و نگفتم....


قربونت برم دلبری خودم که با بچه ها خیلی حال میکنم امیدوارم برا آرشیدا هم همینطور بشه
♥ مامان آمیتیس ♥
19 آذر 91 12:38
خصوصی


قربونت برم چکار کنم خب بعضی ها اینطوری اند دیگه خواهر جان گـــــــــــریه
مامان پریسا
19 آذر 91 14:49
سلام عزیزم.
واقعا ادم هایی عقده ایی خیلی زیاد هستن.
هر جا بگی پیدا میشن.
بگو اگر واقعا خودت هم مامان هستی که البته من فکر نمیکنم. دلت میاد همچین حرفی رو بزنی.
من قول میدم این مامان نیست یه بیشعور عقده ایی که اسم مادر رو روی کامنتش گذاشته !!!!!!
خدا بهش خیر نده که دل یه مادر رو میشکنه.

اصلا خودتو ناراحت نکن.با حرف گربه سیاه هیچ اتفاقی نمیفته.



اشکال نداره خاله پریسا دلش فکر کنم یکم خنک شده باشه اما دیگه نیامد پیام زشت بنویسه خدا رو شکر
مامان پریسا
19 آذر 91 15:06
خیلی کار قشنگ و خوبی کردی. من هم همیشه به همین فکر میکردم که پریسا 3 ساله که شد ایشالله بذارمش مهد البته با حضور خودم.


حتما این کار رو بکن خیلی خوبه بــــــــوس
مامان علی خوشتیپ
20 آذر 91 8:57
چه جالب پس مهدکودک جلو پنجرشه.خیلی خوبه
ایشاالله روزی که میره دانشگاه رو ببینی به کوری چشم مثلا مامان نازنین


انشالله ممنون سارای مهربونم
مامان علی خوشتیپ
20 آذر 91 8:59
برای علی هم اینجوری نوشته بودن.البته با شدت بیشتر
منم در جواب نوشتم به دعای گربه سیاه بارون نمیباره


خوب براش نوشتی ها
مامان آرشين
20 آذر 91 14:07
واااي خوش به حالتون مهد... عاليه.. چند وقتيه تو اين فكر افتادم كه برم تو يه مهد كار كنم كه آرشينم با خودم ببرم.. خيلي خوب ميشه اگه بتونم برم... موفق باشين مامان آرشيدا و آرشيدا جون


این عالیه مهد ما که محیطش خیلی شاده حتما این کار رو بکنید
نفس
21 آذر 91 7:49
ايشالا هميشه دلتون شاد و لبتون خندون باشه گل قشنگم بووووسسس


ممنون خاله جونی آرشینای عزیزم رو ببوس
مامان آناهیتا
27 آذر 91 11:48
سلام عزیز خاله چقدر ناز شدی عزیزم آناهیتا از نه ماهگی در اختیارش بلز گذاشتم ولی از یکسالگی به بعد خیلی علاقه نشون داده به موسیقی و کار کردن با بلز گیتار پیانو ساز دهنی تبل دوست داره بزنه و الان می زنه و شعر هایی که بلده رو می خونه .
مامان فتانه
29 آذر 91 14:19
افرین به این مامانی زرنگ چه کار خوبی کردی که خودت هم باهاش رفتی اینطوری خیلی بهتره


عزیزم دیگه نمیریم توی پست بعدی توضیح دادم
زهره مامان آریان
4 دی 91 17:02
به چه جای خوبی.چقدر خوبه که مهد اینقدر بهتون نزدیکه.فرشته کوشولوی منو ببوس البته محکم